بسمه تعالي 
فرار رسيدن دهه كرامت را به مسلمانان جهان تبريك و تهنيت باد 
كرامت چيست؟ چگونه مي‌توان در طريق كرامت گام برداشت؟ و انسان‌هاى كريم در نزد خداوند از چه مقامى برخوردار هستند؟
پرسش
كرامت چيست؟ چگونه مي‌توان در طريق كرامت گام برداشت؟ و انسان‌هاى كريم در نزد خداوند از چه مقامى برخوردار هستند؟
پاسخ اجمالي
كرامت به معناى دورى از پستى و فرومايگى است و روح بزرگوار و منّزه از هر پستى را كريم گويند.
كرامت در مقابل دنائت، ذلّت و خوارى است و براى رسيدن به قلّه بلند كرامت بايد به سلاح تقوا و پرهيزگارى مجهّز گشت، و تقوا آن است كه انسان از هر چه كه او را به گناه وا مي‌دارد، دورى نمايد.
به فرموده حضرت اميرالمؤمنين علي(ع): «آن‌كس كه تقوا پيشه كند به آنچه كه دوست دارد جاودانه دسترسى پيدا مي‌كند، خدا او را در منزل كرامت خويش مسكن مي‌دهد. خانه‌اى كه مخصوص خداست. سقف آن عرش پروردگارى و روشنايى آن از جمال الهي و زائرانش فرشتگان، و دوستان و همنشينان پيامبران الهي هستند».
پاسخ تفصيلي
كرامت به معناى دورى از پستى و فرومايگى است و روح بزرگوار و منزّه از هر پستى را كريم گويند.[1]
لئيم ضد كريم است.[2] لئامت و دنائت به يك معناست، لذا دنائت در برابر كرامت و دنى در مقابل كريم است.[3]
كرامت از ديدگاه معصومين(ع)
رسول مكرم اسلام(ص) مي‌فرمايد: «خداى بزرگ، كريم است و كَرَم را دوست مي‌دارد».[4]
‏اميرالمؤمنين على(ع) مي‌فرمايد: «كسى كه قبل از سؤال مي‌بخشد كريم است».[5] «حوادث ناگوار در روح كريم اثر نمي‌گذارد».[6]
«كريم، انسانى است كه از حرام اجتناب كند و از همه عيب‌ها منزّه و پاك باشد».[7]
«انسان كريم از چيزى كه لئيم به آن فخر مي‌كند بيزار است».[8]
«كريم، انسانى است كه آبروى خود را با مال حفظ مي‌كند، ولى لئيم كسى است كه مال را به وسيله آبرو حفظ مي‌كند».[9]
«اگر كسى روح را به كرامت و عظمت بشناسد همه دنيا در چشمش كوچك مي‌شود».[10]
راه رسيدن به ساحت كرامت
به روشنى تقابل كرامت و لئامت در روايات ائمه دين(ع) بيان شد. كرامت، بزرگوارى و دورى از هر پستى و فرومايگى است، چرا كه وصفى ارزشى است و از اسماي حضرت حق است، اما در مقابل هر چه انسان را از بزرگ منشى و قرب الهي دور سازد ريشه در دنائت و پستى و زشتى دارد. به فرموده رسول مكرم اسلام(ص): «دوستى دنيا ريشه هر معصيت و ابتداى هر گناه است».[11]  لذا دنيا، دنيا ناميده شد، چون كه «بي‌مقدارتر از هر چيزى است».[12] با توجه به اين‌كه قبلاً گذشت كه دنائت در برابر كرامت و دنى در مقابل كريم است و چون دنى و دنائت و دنيا هم ريشه‌اند از اين‌رو نمي‌توان كرامت و بزرگوارى را در دوستى دنيا جست‌وجو نمود، چرا كه به فرموده حضرت علي(ع): «دنيا انسان را خوار و ذليل مي‌كند».[13] كرامت نقطه مقابل ذلّت و خوارى است. بايد براى رسيدن به قلّه بلند كرامت به سلاح پرهيز از گناه و دنيا طلبى و هوا و هوس، و در يك كلمه به سلاح تقوا مجهّز گشت. به فرموده اميرالمؤمنين على(ع): «كرامت بدون تقوا حاصل نمي‌شود».[14]
به فرموده خداى بزرگ در قرآن كريم: «با كرامت‌ترين (گرامي‌ترين) شما نزد خداوند با تقواترين شماست».[15]
و به فرموده اميرالمؤمنين على(ع): «كليد كَرَم، تقواست».[16]
شناخت تقوا
به فرموده حضرت علي(ع): «تقوا آن است كه انسان از هر چه او را به گناه وا مي‌دارد، دورى نمايد».[17]
آن‌حضرت مي‌فرمايد: «همانا تقوا و ترس از خدا، داروى بيمارى دل‌ها، روشنايى قلب‌ها، درمان دردهاى جسم‌ها، مَرْهم زخم جان‌ها، پاك كننده پليدى ارواح، روشنايى بخش تاريكى چشم‌ها، امنيت در نا آرامي‌ها و روشن كننده تاريكي‌هاى شماست. پس اطاعت خدا را پوشش جان، نه پوشش ظاهرى، قرار دهيد و با جان نه با تن فرمانبردار باشيد تا با اعضا و جوارح بدنتان در هم آميزد و آن‌را بر همه امورتان حاكم گردانيد. اطاعت خدا را راه ورود به آب حيات، شفيع گرفتن خواسته‌ها، پناهگاه روز اضطراب، چراغ روشنگر قبرها، آرامش وحشت‌هاى طولانى دوران برزخ و راه نجات لحظات سخت زندگى قرار دهيد؛ زيرا اطاعت خدا وسيله نگه دارنده از حوادث هلاك كننده و جايگاه‌هاى وحشتناك كه انتظار آن‌را مي‌كشيد و حرارت آتش‌هاى برافروخته است. پس كسى كه تقوا را انتخاب كند، سختي‌ها از او دور گردند، تلخي‌ها شيرين و فشار مشكلات و ناراحتي‌ها بر طرف خواهد شد و مشكلات پياپى و خسته كننده آسان گرديده و مَجد و بزرگى از دست رفته چون قطرات باران بر او فرو مي‌بارند. رحمت باز داشته حق باز مي‌گردد و نعمت‌هاي الهي پس از فرو نشستن به جوشش آمده و بركات تقليل يافته فزونى مي‌يابند».[18]
كرامت و روح الهي
قرآن كريم گوهر اصلى انسان را به عنوان يك موجود شريف و كريم معرفى مي‌كند كه اگر انسان كريم بشود راه طبيعى خويش را پيموده و گوهر اصيل خود را بازيافته است و چون اطاعت و صعود، مناسب با گوهر اصلى انسان است. بنابراين، عصيان و سقوط بر انسان تحميل است، اما كرامت چنين نيست؛ زيرا گوهر آدمى كريم است. خداى بزرگ مي‌فرمايد: «ما انسان را گرامى داشتيم».[19] چون در خلقت او گوهرى كريم به كار رفته است. اگر انسان مانند ساير موجودات فقط از خاك خلق مي‌شد، كرامت براى او ذاتى يا وصف اوّلى نبود. ولى انسان داراى فرع و اصلى است؛ فرع او به خاك بر مي‌گردد و اصل او به الله منسوب است. خداى كريم در قرآن مجيد روح را به خود نسبت داد و جسم را كه به خاك و طبيعت مرتبط است. به طين منسوب كرد.[20] نفرمود من انسان را از گل و روح مجرّد خلق كردم، بلكه انسان را از گل ساختم، سپس از روح خود در او دميدم و چون روح انسانى به خداوندى كه معلم اكرم است، ارتباط دارد. پس سهمى از كرامت دارد و روح الهي به معناى روح كرامت است.[21]
پاداش انسان‌هاى كريم
به فرموده حضرت اميرالمؤمنين على(ع): «خدا شما را به پرهيزكارى سفارش كرد و آن‌را نهايت خشنودى خود و خواستش از بندگان قرار داده است. پس بترسيد از خدايى كه در پيشگاه او حاضريد و اختيار شما در دست اوست و همه حركات و حالات شما را زير نظر دارد. اگر چيزى را پنهان كنيد مي‌داند و اگر آشكار كرديد ثبت مي‌كند. براى ثبت اعمال، فرشتگان كريم و بزرگوارى را گمارده كه نه حقّى را فراموش و نه باطلى را ثبت مي‌كنند. آگاه باشيد آن‌كس كه تقوا پيشه كند؛ از فتنه‌ها نجات مي‌يابد، با نور هدايت از تاريكي‌ها مي‌گريزد و به آنچه كه دوست دارد جاودانه دسترسى پيدا مي‌كند. خدا او را در منزل كرامت خويش مسكن مي‌دهد، خانه‌اى كه مخصوص خداست. سقف آن عرش پروردگارى و روشنايى آن از جمال الهي و زائرانش فرشتگان و دوستان و همنشينانش پيامبران الهي هستند».[22]
 

[1]. جوادى آملى، عبدالله، كرامت در قرآن، ص 22.
[2]. ثعالبى نيشابورى، فقه اللغة، ص 139.
[3]. كرامت در قرآن، ص 22.
[4]. محمدي رى شهرى، محمد، حسينى، سيد حميد، منتخب ميزان الحكمه، ح 5493.
[5]. آمدى، عبدالواحد، غرر الحكم و درر الحكم، ج 1، ص 365، چاپ دانشگاه.
[6]. همان، ج 2، ص 1.
[7]. همان، ص 4.
[8]. همان، ص 44.
[9]. همان، ص 154.
[10]. همان، ج 5، ص 451.
[11]. منتخب ميزان الحكمة، ح 2194.
[12]. همان، ح 2171.
[13]. همان، ح 2192.
[14]. نهج البلاغه، حكمت 113.
[15]. حجرات، 13.
[16]. منتخب ميزان الحكمة، ح 6664.
[17]. همان، ح 6683.
[18]. نهج البلاغه، خطبه 198.
[19]. اسراء، 70.
[20]. سوره صاد، 72 - 71.
[21]. كرامت در قرآن، ص 62.
[22]. نهج البلاغه، خطبه 183.