بسمه تعالي

موضوع : زاد روز فردوسي

زاد روز فردوسي روزي كه هيچ شمعي فوت نمي شود!

امروز را زادروز حكيم توس ؛ فردوسي بزرگ دانسته اند. اول بهمن ماه روزي بود كه فرزندي از ايران زمين در ديار خراسان و در روستاي پاژ قدم به عرصه گيتي نهاد تا كاري كند كارستان ؛ داستان او از زماني آغاز شد كه پاژ لبخند زد و ايران شكفت.

او افق نگاهش را به دوردست كشاند و شكوفايي فرهنگ و زبان پارسي را نشانه گرفت.

 

آن روز كه اول بهمن سيصد و نوزده و درست در آغازين روزهاي زمستان بود ؛ بهار را نويد داد و روزها و سالهايي كه ايران بدان افتخار خواهد كرد.

آن روز درخت تنومند زبان پارسي به شكوفه نشست ؛ برگ و بار داد و در روزگاري كه " شاهنامه " پديد آمد ؛ زبان پارسي و فرهنگ ايران اسلامي به قامت ايستاد. در روزگاري كه مي رفت تاريخ ايران موزه نشين شود ؛ دفتر تاريخ ايران و ايراني را گشود تا نشاني از " بودن " و " ماندن " ما را گواه باشد.

در روزگاري كه " من " ها حكمراني مي كرد او از " يزدان " گفت و " خداوند " و سراسر شاهنامه اش نشاني از حس توحيدجويي و يكتاطلبي او دارد.

او از اخلاق گفت كه گوهر و بن مايه فرهنگ اسلامي است و اساس بعثت پيامبر اكرم (ص) بر آن است ؛ درس هاي اخلاقي شاهنامه چنان است كه خود مي تواند يك كتاب اخلاقي خوانده شود و در واقع فردوسي از اين منظر نخستين آموزگار اخلاق در شعر فارسي است كه كامل و منسجم نكات ظريف اخلاقي را در قالب داستان هاي شاهنامه بيان كرده است.

 

روز تولد فردوسي ؛ سوت و كور مي گذرد !

هر ساله در كشورهاي مختلف ؛ همزمان با سالروز تولد شخصيت هاي ادبي ؛ برنامه هاي ويژه اي برگزار مي شود. مثلا در يكصد و پنجاهمين سال تولد " آنتوان چخوف " ؛ داستان نويس و نمايش نويس روسي ؛ رئيس جمهور اين كشور با سفر به زادگاه چخوف ؛ بر مزار اين نويسنده حضور يافت. نمايشي از " باغ آلبالو " و چند نمايش نامه ديگر او روي صحنه رفت. علاوه بر جشن هاي متعدد در روسيه در برخي كشورهاي اروپايي نيز جشن هاي سالروز تولد چخوف برگزار شد.

در دويستمين سالگرد تولد " چارلز ديكنز " انگليسي ؛ ده ها فيلم سينمائي كه از روي آثاراو ساخته شده است در اروپا به نمايش درآمد.

در سالگرد تولد " فوئنتس " در مكزيك كه با حضور رئيس جمهور اين كشور در كاخي تاريخي برگزار شد؛ همايش ؛ چاپ كتاب و برگزاري نمايشگاه از جمله برنامه هاي اين روز بود.

اين اتفاقات بطور معمول در اكثر كشورها خصوصأ كشورهاي غربي در سالروز تولد مشاهيرشان برگزار مي شود كه معمولأ همراه با برنامه هايي براي عموم هم هست.

بطور مثال تسهيلات رايگان يا نيم بها براي خدمات عمومي مثل سينما ؛ تئاتر ؛ حمل و نقل عمومي و امثال آن و نيز برگزاري مراسم جشن در سطح شهرها ؛ از جمله برنامه هايي است كه براي چنين روزهايي تدارك مي بينند تا نام و آوازه نويسنده و شاعر خود را بلندتر از آنچه هست به گوش فرزندان خود و ديگر جوامع برسانند.

اين چند نمونه را فقط به اين خاطر بيان كردم تا مقايسه كنيم با " زادروز فردوسي " در ايران و به ويژه شهر " فردوسي حكيم " يعني مشهد !

 

 

" فردوسي همه ايران است و شاهنامه همه زبان پارسي "

افسوس كه هم ايران و هم زبان شكرين پارسي به دست فراموشي سپرده شده و كمتر جواني را سراغ داريم كه با فردوسي و شاهنامه آشنايي داشته باشد و در آموزشگاه ها نيز به اين هردو پرداخته نمي شود.   ولي بايد دانست كه ديگر هيچ زبان و هيچ فرهنگي تا هميشه روزگاران نخواهد توانست اين كاخ بلند ادب پارسي را فرو بريزدچون شاهنامه همين جا در كنار ماست. 

 

 

 

" حكيم فردوسي " از ديدگاه نويسندگان غربي :

 

" تئودور مانسن " در سال 1902 كتابي راجع به جنگهاي آلمان و ايتاليا نوشت و جايزه نوبل را از آن خود كرد.

وقتي از او پرسيدند ؛ چگونه به جايزه نوبل دست پيدا كردي ؛ گفت : اين جايزه متعلق به من نيست ؛ بلكه متعلق به " حكيم ابوالقاسم فردوسي ايراني " است كه من كتاب او را خواندم و براساس نوشته هاي او كتابي نوشتم كه موفق به كسب جايزه نوبل شد.

 

 

شاهنامه متعلق به همه اقوام ايراني از كرد تا آذري و لر و بلوچ و خراسان و گيلكي است و همه در اين كتاب اقوام آريايي ايران ناميده شده اند. 

يونسكو شاهنامه فردوسي را يكي از 3 اثر برجسته جهان معرفي نمود . 

به راستي هيچ ملتي به جز ايرانيان اين موهبت بزرگ را نداشته اند كه اين كتاب جهاني " انسان ساز "

فرهنگ پرور كه كل تاريخ و فرهنگ نياكانشان را گردآوري كرده باشد را داشته باشند.

 


نباشد همي نيك و بد پايدار 
همان به كه نيكي بود يادگار
دراز است دست فلك بر بدي 
همه نيكويي كن اگر بخردي
چو نيكي كني، نيكي آيد برت 
بدي را بدي باشد اندرخورت
چو نيكي نمايدت كيهان‌خداي 
تو با هر كسي نيز، نيكي نماي
مكن بد، كه بيني به فرجام بد 
ز بد گردد اندر جهان، نام بد
به نيكي ببايد تن آراستن 
كه نيكي نشايد ز كس خواستن
وگر بد كني، جز بدي ندروي 
شبي در جهان شادمان نغنوي
نمانيم كين بوم ويران كنند 
همي غارت از شهر ايران كنند
نخوانند بر ما كسي آفرين 
چو ويران بود بوم ايران زمين
دريغ است ايران كه ويران شود 
كنام پلنگان و شيران شود