10 آبان 1391 جشن فرخنده آبان گان

 

در فرهنگ ايرانيان قديم و زرتشتيان امروز روز دهم آبان، آبان روز نام دارد وقتى نام روز و ماه در فرهنگ زرتشتى يكى شد، جشن برپا مى شود. دهم آبان نيز به جشن آبانگان اختصاص دارد.

 

آبان به نام آب و فرشته آب است. اين فرشته به نام «برزيزد» نيز خوانده مى شود. در اوستا «اپم نپات» و در پهلوى «آبان» گفته مى شود. آب جمع باران است. در اوستا و پهلوى «آپ» و در سانسكريت «آپه» و در فرس هخامنشى «آپى» است. اين عنصر مانند عناصر اصلى (آتش، خاك، هوا) در آيين مقدس است و آلودن آن گناه است و براى هر يك از آنها فرشته مخصوصى تعيين شده است.

• جشن و يسنه

واژه جشن از كلمه «يسنه» اوستايى آمده و اين كلمه نيز از ريشه اوستايى مشتق شده كه به معناى ستايش كردن است. بنابراين معنى واژه جشن، ستايش و پرستش است.در جشن هاى ايران باستان هميشه شادى و تفريح، با ستايش اهورا مزدا و آفرين و نيايش همراه بود. به اين معنى كه پيش از آغاز برنامه اصلى جشن، با حضور شركت كنندگان سرودهايى از اوستا و دعاى آفرينامه خوانده مى شده، سپس برنامه اصلى جشن آغاز مى گرديده. جشن هاى ايران باستان به سه دسته تقسيم مى شوند: جشن هاى ساليانه يا گهنبارها، جشن هاى ماهيانه و جشن هاى متفرقه.
جشن ها يادگارهاى درخشان پدران بيدار دل ما هستند كه متاسفانه در طول تاريخ بسيارى از آنها به علت جبر زمان و تعصبات بسيار، از بين رفته و هم اكنون از آنها نمونه هايى بسيار اندك در جامعه ايرانى به چشم مى خورند. ولى اين نمونه اندك، نشانه هايى بس بزرگ هستند از انديشه بلند و طبع ظريف ايرانى، طبعى كه خداوند به اين قوم ارزانى داشته است.
هدف از برگزارى جشن ها در ايران باستان ستايش پروردگار، گردهمايى مردم، سرور و شادمانى، داد و دهش و بخشش به بينوايان و زيردستان بوده است.

• آب مقدس

روز دهم آبان در تقويم زرتشتى به نام «آبان» است و اكنون در گاهشمارى جديد اين روز، ۶ روز به عقب آمده و ۴ آبان شده است. دليل اين تفاوت اين است كه در گاهشمارى قديم، همه ماه هاى سال ۳۰ روز بودند و حالا كه شش ماه نخست سال ۳۱ روزه است، اين روزها تغيير مى كنند.

هرودوت مى گويد: «ايرانيان در آب ادرار نمى كنند، آب دهان نمى اندازند و در آب روان دست نمى شويند.»
استرابون مى گويد: «ايرانيان در آب جارى خود را شست وشو نمى دهند، زمانى كه ايرانيان به درياچه يا رود يا چشمه اى مى رسند، گودال هاى بزرگ كنده و قربانى در كنار آن مى كشند و سخت پرواى آن دارند كه هرگز خون به آب نياميزد، چون اين كار سبب آلودگى آب خواهد شد.» و در جايى ديگر مى گويد: «در آن (آب) لاشه و مردار نمى اندازند و عموماً آنچه ناپاكى است در آن نمى ريزند.» كريستين سن نيز مى گويد: «ايرانيان احترام آب را بيش از هر چيز واجب مى شمرند.»

در جشن آبانگان، پارسيان به ويژه زنان در كنار رود، دريا و يا چشمه، فرشته آب را نيايش مى كنند. آبى را كه اوصاف سه گانه اش (رنگ، بو و مزه) تغيير مى يافت، براى آشاميدن و شست وشو به كار نمى بردند.

بيرونى در آثار الباقيه در مورد جشن آبانگان چنين مى نويسد: «آبان روز، روز دهم آبان است و آن عيدى است كه به واسطه توافق دو اسم، آبانگان مى گويند. در اين روز «زو» پسر تهماسب از سلسله پيشداديان به پادشاهى رسيد و مردم را به كندن نهرها و تعمير آنها امر كرد و در اين روز به كشورهاى هفتگانه خبر رسيد كه فريدون، بيوراسب (ضحاك) را اسير كرد و خود به پادشاهى رسيده و به مردم دستور داده است كه خانه و زندگى خود را مالك شوند.»

همچنين درباره پيدايش جشن آبانگان روايت است كه در پى جنگ هاى طولانى بين ايران و توران، افراسياب تورانى دستور داد تا كاريزها و نهرها را ويران كنند. پس از پايان جنگ پسر تهماسب كه «زو» نام داشت دستور داد تا كاريزها و نهرها را لايروبى كنند و پس از لايروبى، آب در كاريزها روان گرديد. ايرانيان آمدن آب را جشن گرفتند. در روايت ديگرى آمده است كه پس از هشت سال خشكسالى، در ماه آبان باران آغاز به باريدن كرد و از آن زمان جشن آبانگان پديد آمد.

زرتشتيان در اين روز همانند ساير جشن ها به آدريان ها مى روند و پس از آن به كنار جوى ها و نهرها مى روند و با خواندن اوستاى آبزور (بخشى از اوستا) كه توسط موبد خوانده مى شود، اهورا مزدا را ستايش كرده و درخواست فراوانى آب و نگهدارى آن را مى نمايند و پس از آن به شادى مى پردازند.

در اوستا «آبان» فرشته اى است كه به عنوان فرزند آب ها معرفى شده است. اين اوست كه آب ها را پخش مى كند (يشت ،۸ بند ۳۴) او نيرومند و بلند قامت است و داراى اسب تندرو. او مانند هرمزد مهر، لقب اهوره (= سرور) دارد و مانند امشاسپندان درخشان است. در وداها نام او به صورت «اپام نپات» ظاهر مى شود كه خداى آب ها است.

در فقره يك و دو، گرده ،۸ هفتمين يشت بزرگ مى گويد: «به سرچشمه آب درود مى فرستيم، به گذرهاى آب درود مى فرستيم، به كوه هايى كه از بالاى آنها آب جارى است درود مى فرستيم، به درياچه ها و استخرها درود مى فرستيم.»

در يسنا ۶۵ فقره ،۱۰ اهورا مزدا به پيامبرش مى گويد: «نخست به آب روى آور و حاجت خويش را از آن بخواه.» احترام به آب امروز نيز در كشور كم آب ما مشهود است. در ميان مردم مايع روشنى است و اگر ناخواسته آبى به روى كسى پاشيده شود، مى گويند آب روشنايى است يا اين كه پشت سر مسافر آب مى پاشند تا سفرش بى خطر انجام گيرد و زود بازگردد و اين اعتقاد كه آب ناخواسته و يا نطلبيده، مراد است همه نشان از احترام و ارزشى است كه مردم ايران نسبت به اين مايع حيات بخش قائل هستند. در اينجا، چون صحبت از آب و عظمت آن آمد، بهتر است اناهيتا ايزدبانوى آب ها نيز معرفى شود.

• آناهيتا

ناهيد، اناهيد (اردويسور اناهيتا) ايزدبانوى با شخصيتى بسيار برجسته است كه قدمت ستايش او به قبل از زرتشت مى رسد. «اردوى» به معناى رطوبت كه در دو بخش «آن» كه حرف نفى است و «هيت» به معناى آلوده و ناپاك، به مفهوم آب هاى پاك و نيرومند معرفى مى شود. اين ايزدبانو در كتيبه اردشير دوم هخامنشى و در بسيارى از سنت ها، به صورت خلاصه شده «آناهيتا» در مى آيد و در اواخر دوره هخامنشى در كتيبه هاى پادشاهان اردشير دوم و سوم در كنار هرمزد و مهر، ذكر مى شود. بنابراين پدر و مادر آب ها مى شود و از اپم پنات پيشى مى گيرد.

اناهيتا در آبان شيت اوستا، زنى است جوان، خوش اندام، بلند بالا، زيبا چهره با بازوانى سپيد و اندامى برازنده، كمربند تنگ به ميان بسته، به جواهر آراسته با طوقى زرين برگردن و گوشواره چهارگوش در گوش، كفش هايى درخشان به پا، با بالا پوشى زرين و پرچين. اين ايزدبانو با صفات نيرومندى، زيبايى و خردمندى به صورت الهه عشق و بارورى در مى آيد، زيرا چشمه حيات از وجود او مى جوشد و بدين گونه «مادر خدا» نيز مى شود و همتاى ايرانى آفروديت (الهه عشق و زيبايى در يونان) و ايشتر (الهه بابلى) به شمار مى آيد. اناهيتا گردونه اى دارد با ۴ اسب سفيد. اسب هاى گردونه او ايزد ابر، باران، برف و تگرگ هستند. او در بلندترين طبقه آسمان جاى گزيده است. او نطفه مردان را پاك مى كند و زهدان زنان را براى زايش آماده مى كند. او خداى محبوبى بود كه بسيارى را به خود جلب كرد و امروز هم در هندوستان پيروانى دارد.

• قسمت هايى از اردويسور نيايش يا آبزور

درود و ستايش و توانايى و زور و آفرين باد به اهورا مزداى فروغمند با شكوه و به امشاسپندان، به آب هاى خوب مزدا داده، به آب اردويسور اناهيتاى پاك، به همه آب هاى مزدا داده، به همه گياهان مزدا داده، به همه ستودگان مادى و مينوى و به فروهرهاى پاكان و راستان كه پيروز و پرتوان هستند.

مى ستايم آب اردويسور اناهيتا را كه در همه جا گسترده است و تندرستى بخش است و بدانديشان را دشمن است و اهورايى كيش است و در خور ستايش و نيايش در جهان مادى. آن پاكى كه جان افزاست، پاكى كه فزاينده گله و رمه است، پاكى كه گيتى افزاست، پاكى كه خواسته افزاست.
اردويسور اناهيتا كه داراى هزارها درياچه و هزارها نهر است كه هر يك از اين درياچه و نهرها به اندازه چهل روز راه هست براى كسى كه با اسب راهوارى براند.

آب ما، از آن بدانديش نيست، از آن بدگو نيست، از آن بدكردار نيست، از آن بدبين نيست، از آن كسى كه دوست را بيازارد نيست، از آن كسى كه همراهان را بيازارد نيست، از آن كسى كه كاركن را بيازارد نيست، از آن كسى كه خويشان را بيازارد نيست.

اى آب ستوده، به من بزرگ ترين دارش ها (نعمت ها)، تن درست و اندام درست ارزانى دار. اى آب ستوده، به من خواسته فراوان ببخش، گله و رمه گوناگون و فرزندان دلير همان گونه كه پيش از من به كسانى كه از تو خواستند، بخشيدى.

با آرزوى اين كه تمامى ما ايرانيان، گذشته خود را بشناسيم و تا جايى كه توان داريم جشن هاى كهن خود را زنده كنيم و به احترام آب هاى تمام دنيا كه پاك است و پاك كننده، به آن ارج نهيم و در حفاظت و پاك نگه داشتن آن بكوشيم.