جشن سده

از ويكي‌پديا، دانشنامهٔ آزاد

پرش به: ناوبري، جستجو

براي ديگر كاربردها، سده (ابهام‌زدايي) را ببينيد.

 

جشن سده سال ۱۳91 در ماركار تهرانپارس

جشن سَده، يكي از جشن‌هاي ايراني، است كه در آغاز شامگاه دهم بهمن‌ماه يعني آبان روز از بهمن ماه برگزار مي‌شود. جشن «سَدَه» بزرگ‌ترين جشن آتش و يكي از كهن‌ترين آيين‌هاي شناخته شده در ايران باستان است. در اين جشن در آغاز شامگاه دهم بهمن‌ماه، همه مردمانِ سرزمين‌هاي ايراني بر بلنداي كوه‌ها و بام خانه‌ها، آتش‌هايي برمي‌افروخته و هنوز هم كم‌وبيش بر مي‌افروزند. مردمان نواحي مختلف در كنار شعله‌هاي آتش و با توجه به زبان و فرهنگ خود، سرودها و ترانه‌هاي گوناگوني را خوانده و آرزوي رفتن سرما و آمدن گرما را مي‌كنند. همچنين در برخي نواحي، به جشن‌خواني، بازي‌ها و نمايش‌هاي دسته‌جمعي نيز مي‌پردازند.

جشن سده يك جشن ملي ايرانيان است و اختصاص به يك دين و گروه ويژه ندارد.

آيين‌ها [ويرايش]

در دهمين روز يا آبان روز از بهمن ماه با افروختن هيزمي كه مردمان، از پگاه بر بام خانه خود يا بر بلندي كوهستان گرد آورده‌اند، اين جشن آغاز مي‌شود.[نيازمند منبع]

زرتشتيان تهران[۱]، كرج[۲]، استان يزد[۳][۴] و روستاهاي اطراف ميبد[۵] و اردكان، كرمان[۶] و روستاها، اهواز، شيراز[۷]، اصفهان[۸]، اروپا (سوئد)[۹] و آمريكا (كاليفرنيا)[۱۰] و استراليا[۱۱] با گردآمدن در يك نقطه از شهر يا روستا در كنار هم آتشي بسيار بزرگ مي‌افروزند و به نيايش خواني و سرودخواني و پايكوبي مي‌پردازند.

اين جشن در تقويم جديد زرتشتيان مصادف با مهر روز از بهمن‌ماه شده حال آنكه ابوريحان بيروني و ديگر منابع آنرا آبان روز گزارش كرده‌اند. [۱۲]

امروزه اين مراسم در ميان روستانشينان شمال شرقي كشور (همچون آزادوَر،جاورتن و روستاهاي دشت جوين)، در بخش‌هايي از افغانستان و آسياي ميانه (با نام «خِرپَچار»)، در كردستان (پيرامون سليمانيه و اورامانات)، نواحي مركزي ايران (با نام‌هاي «هله‌هله»، «كُرده»، «جشن چوپانان») و در ميان برخي روستانشينان و عشاير لرستان، كردستان، آذربايجان و كرمان رواج دارد. [۱۳]

جشن سده هيچگاه به هيچيك از اقوام يا اديان باستان ارتباطي نداشته[نيازمند منبع] و همواره جشني ملي و برگرفته از شرايط اقليمي و رويدادهاي كيهاني بوده‌است. قدمت زياد اين مراسم باعث شده تا در باره دلايل برگزاري آن روايت‌هاي بسيار متعدد و متناقضي در منابع قديم ثبت شود.

 

معناي واژه سده

جشن سده سال ۱۳۸۱ در كوشك ورجاوند

بعضي دانشمندان نام سده را گرفته شده از صد مي‌دانند. ابوريحان بيروني مي‌نويسد: «سده گويند يعني صد و آن يادگار اردشير بابكان است و در علت و سبب اين جشن گفته‌اند كه هرگاه روزها و شب‌ها را جداگانه بشمارند، ميان آن و آخر سال عدد صد بدست مي‌آيد و برخي گويند علت اين است كه در اين روز زادگان كيومرث - پدر نخستين - درست صدتن شدند و يكي از خود را بر همه پادشاه گردانيدند و برخي برآنند كه در اين روز فرزندان مشي و مشيانه به صد رسيدند و نيز آمده: “شمار فرزندان آدم ابوالبشر در اين روز به صد رسيد. ”»
نظر ديگر اينكه سده معروف، صدمين روز زمستان از گاه‌شماري ميترايي است. در تقويم كهن ايرانيان مهرآيين زمستان ۱۵۰ روزه و تابستان ۲۱۰ روزه بوده‌است. از ابتداي زمستان (اول آبان ماه) تا ۱۰ بهمن كه جشن سده‌است صد روز، و از ۱۰ بهمن تا نوروز و اول بهار ۵۰روز و ۵۰شب بوده‌است. و به علت اينكه از اين روز به بعد انسان به آتش دست پيدا كرده‌است شب هم مانند روز روشن و گرم و زنده‌است شب‌ها هم شمرده مي‌شوند.
يكي ديگر از دلايل گرامي‌داشت اين شب اين است كه ايرانيان دو ماه مياني زمستان را ،همان دي و بهمن را، بسيار سخت و هنگام نيرومند گشتن اهريمن مي‌دانستند و براي پايان يافتن اين دوماه نيايش هاي ويژه اي برگزار ميكردند. از شب چله كه چله بزرگ نيز ناميده مي‌شد و در آن مهر براي مبارزه با اهريمن دوباره زاده شده بود تا شب دهم بهمن ماه كه جشن سده و چله كوچك ناميده مي‌شد برابر ۴۰ روز است. و به سبب اينكه آتش (مظهر گرما و نور و زندگي) در روز سده كشف شده بود و وسيله ديگري براي مبارزه با اهريمن و بنا بر آيين باعث روشنايي شب مانند روز شد از شب چله كوچك تا اول اسفند ۲۰ روز و ۲۰ شب (جمعا چهل شب و روز) است.
يكي از نشانه‌هاي پيوند اين دو پديده مراسمي است كه در بين عشاير سيرجان و بافت برگزار مي‌شود:
شب دهم بهمن آتش بزرگي بنام آتش جشن سده، با چهل شاخه از درختان هرس شده كه نشان چهل روز “چله بزرگ” است در ميدان ده برمي افروزند و مي‌خوانند:
سده سده دهقاني/ چهل كنده سوزاني/ هنوز گويي زمستاني
و برخي گفته‌اند كه اين تسميه به مناسبت صد روز پيش از به دست آمدن محصول و ارتفاع غلات است.
مهرداد بهار در كتاب «پژوهشي در فرهنگ ايران» و رضا مرادي غياث‌آبادي در كتاب ياد شده بالا، بر اين باورند كه سَدَه در زبان اوستايي به معناي برآمدن و طلوع كردن است و ارتباطي با عدد ۱۰۰ ندارد. عدد «سد» به شكل «صد» معرب شده‌است در حاليكه واژه «سده» به شكل «سذق» معرب شده‌است.
اگر نخستين روز زمستان را (روز پس از شب يلدا) تولد ديگري براي خورشيد يا مهر بدانيم، مي‌توان آنرا هماهنگ با جشن گرفتن در دهمين و چهلمين روز تولد، آيين كهن و زنده ايراني دانست. (در همه استان‌هاي كشور و سرزمين‌هاي ايراني نشين، برگزاري مراسم جشن دهم و چهلم كودك ديده مي‌شود) و اين واژه “sada” (اسم مونث) كه به معني پيدايي و آشكار شدن است، در ايران باستان sadok و در فارسي ميانه sadag بوده و واژه عربي سذق و نوسذق (معرب نوسده) از آن آمده‌است. روايت‌هايي كه جشن سده را به صد روز گذشتن از زمستان و يا پنجاه شب و پنجاه روز مانده به نوروز تعبير مي‌كنند، همگي از ساخته‌هاي جديدتر است و در متون قديمي نيامده‌اند.

سده از ديدگاه اساطيري

از اسطوره‌هاي جشن سده تنها يكي به پيدايش آتش اشاره دارد. فردوسي مي‌گويد: «هوشنگ پادشاه پيشدادي، كه شيوه كشت و كار، كندن كاريز، كاشتن درخت … را به او نسبت مي‌دهند، روزي در دامنه كوه ماري ديد و سنگ برگرفت و به سوي مار انداخت و مار فرار كرد. اما از برخورد سنگها جرقه‌اي زد و آتش پديدار شد.» هم در كتاب “التفهيم” و هم “آثارالباقيه” ابوريحان، از پديد آمدن آتش سخني نيست بلكه آنرا افروختن آتش بر بامها مي‌داند كه به دستور فريدون انجام گرفت و در نوروزنامه آمده‌است كه: «آفريدون همان روز كه ضحاك بگرفت جشن سده برنهاد و مردمان كه از جور و ستم ضحاك رسته بودند، پسنديدند و از جهت فال نيك، آن روز را جشن كردندي و هر سال تا به امروز، آيين آن پادشاهان نيك عهد را در ايران و دور آن به جاي مي‌آورند.»

سده از ديدگاه تاريخي

داستان پديدآمدن آتش و بنياد نهاندن جشن سده در شاهنامه بدين گونه آمده‌است كه هوشنگ با چند تن از نزديكان از كوه مي‌گذشتند كه مار سياهي نمودار شد. هوشنگ سنگ بزرگي برداشت و به سوي آن رها كرد. سنگ به كوه برخورد كرد و آتش از برخورد سنگ‌ها برخاست.[۱۴] به گفته فردوسي:

بر آمد به سنگ گران سنگ خرد

 

هم آن و هم اين سنگ گرديد خرد

فروغي پديد آمد از هر دو سنگ

 

دل سنگ گشت از فروغ آذرنگ

جهـاندار پيش جهان آفرين

 

نيايش همي كرد و خواند آفرين

كه اورا فروغي چنين هديه داد

 

همين آتش آن گاه قبله نهاد

يكي جشن كرد آنشـب و باده خورد

 

سده نام آن جشن فرخنده كرد

داستان كشف آتش در زمان هوشنگ، هيچگاه باور ايرانيان نبوده و از ساخته‌هاي جديدتر است. اين فرضيه امروزه مورد توجه بيشتر شاهنامه‌شناسان قرار گرفته و از جمله در نسخه‌هاي تصحيح شده آقايان، استاد جلال خالقي مطلق و مصطفي جيحوني، داستان كشف آتش به دلايل بسياري در زمره بيت‌هاي افزوده شده و الحاقي شاهنامه آورده شده‌است. از سويي از اين داستان در هيچيك از متون تاريخي مقدم بر شاهنامه و گاه متاخر بر آن ياد نشده‌است و همچنين مي‌دانيم كه كشف آتش بسيار كهن‌تر از عصر هوشنگ است كه با توجه به اشاره‌هاي شاهنامه در باره چگونگي و دستاوردهاي زندگي انسان در آن دوره (ساخت ابزار ريزسنگي، يكجانشيني، آغاز كشت‌وزرع و اهلي كردن برخي حيوانات)، مي‌بايست با دوره‌اي منطبق باشد كه در باستان‌شناسي بنام «ميان‌سنگي/ مزوليت» (حدود ۱۵۰۰۰ تا ۱۰۰۰۰ سال پيش) خوانده مي‌شود. و از سوي ديگر اين بيت‌ها در برخي نسخه‌هاي متقدم شاهنامه و از جمله كهن‌ترين آن (دست‌نويس فلورانس) وجود ندارد.

به نوشته مورخاني همچون بيروني، بيهقي، گرديزي جشن سده يكي از سه جشن بزرگ ايرانيان است كه در دوران اسلامي، تا اواخر دوران خوارزمشاهيان و حمله مغول دوام آورد و هم سلاطين و اميران و هم مردم عادي اين جشن را به‌پا مي‌داشتند. مشهورترين و بزرگترين جشن سده در زمان مردآويج در سال ۳۲۳ هجري در اصفهان برگزار شده‌است و چنان‌كه در تاريخ بيهقي آمده‌است جشن سده ديگري كه به ياد مردم مانده، جشني است كه در زمان سلطان مسعود غزنوي در سال ۴۳۰ هجري برگزار شد. [۱] منبع به هر روي، ماندگاري سده در فرهنگ ايراني بسيار مرهون اقوام گوناگون ايراني است. كرمان، در هشتاد سال گذشته مهد برگزاري سده بوده‌است و همه ساله باشكوه‌ترين جشن سده نيز در آن جا توسط همه مردم برگزار مي‌شود. در سال‌هاي پس از انقلاب اسلامي، زرتشتيان اين جشن را با روشهاي تازه‌اي كه سابقه تاريخي ندارد، برپا مي‌كنند. روح‌الاميني، كه خود كرماني است، درباره برگزاري سده در كرمان مي‌گويد: «كرماني‌ها اين جشن را باشكوه‌تر از مناظق ديگر برگزار مي‌كنند. هنوزهم در كرمان رسم است كه كشاورزان از خاكستر آتش بر زمين‌هاشان مي‌پاشند، زيرا عقيده دارند كه خاكستر آتش سده به زمين بركت مي‌دهد.» او ادامه مي‌دهد: «در گذشته‌هاي نه چندان دور اين مراسم در پشت‌بام‌ها برگزار مي‌شد. اين جشن جمعي و همگاني است. هيچ گاه اين مراسم پنهاني و در خفا انجام نمي‌شده و همواره با حضور تعداد زيادي از مردم در بيابان‌ها و دشت‌ها برپا مي‌شده‌است. هنوز هم در كرمان در روز جشن سده، مدارس را تعطيل مي‌كنند.»
به رغم گذشت هزاران سال از برگزاري نخستين سده، امروزه تغييرات محسوسي در برگزاري اين جشن به وجود نيامده‌است. دكتر روح‌الاميني كه تغييرات آيين‌ها را در طول زمان پيگيري مي‌كند، معتقد است اين آيين آن قدر قوت داشته كه موفق به حفظ خود شده و با اشاره به خاطره‌اي مي‌گويد: «حتي در زمان جنگ ايران و عراق با آنكه از شكوه جشن سده كم شده بود، ولي باز هم مردم در روز دهم بهمن دور هم در بداق آباد كرمان (باغي كه تا چند سال پيش معمولاً سده را در آن جشن مي‌گرفتند) جمع مي‌شدند. از آن جا كه سده را آتش مي‌زنند، به اين جشن سده‌سوزي هم مي‌گويند. روح‌الاميني از ماجراي سده‌سوزي كرمان در سال‌هاي دهه چهل شمسي كه تازه اين رسم احيا شده بود روايت جالبي تعريف مي‌كند: «نزديك غروب دو مويد، لاله به دست، با لباس سفيد از باغچه بيرون آمده، زمزمه‌كنان به سده نزديك مي‌شوند و از سمت راست سه بار گرد آن مي‌گردند. سپس اين خرمن هيزم را با شعله لاله‌ها از چهار سو آتش مي‌زنند. ساعت‌ها طول مي‌كشد تا شعله‌ها و حرارت آتش فروكش كند و مردم، بويژه نوجوانان و جوانان بتوانند براي پريدن از روي آتش به بوته‌هاي پراكنده نزديك شوند. در گذشته اسب‌سواراني كه منتظر فروكش كردن شعله‌ها بودند، زودتر از ديگران خود را به آب و آتش زده و هنرنمايي مي‌كردند. كشاورزان مي‌كوشيدند مقداري از خاكستر سده را بردارند و به نشانه پايان يافتن سرماي زمستان، گرما را به كشتزار خود ببرند. شركت‌كنندگان كم كم به خانه برمي‌گشتند، ولي جواناني كه تا نيمه‌هاي شب پيرامون سده مي‌ماندند، كم نبودند.» در اين شب ستاره گرما به زمين مي‌آيد.

سده از ديدگاه ديني

روشن كردن آتش جشن سده سال ۱۳۸۹ توسط موبدان زرتشتي

اين جشن به ياد آورنده اهميت نور، آتش و انرژي است. نوري كه از خداوند جداست و از خداوند جدا هم نيست. [۱۵] چنانكه از كتاب‌ها و اسناد تاريخي برمي‌آيد جشن سده جنبه ديني نداشته و تمام داستان‌هاي مربوط به آن غيرديني است و بيشتر جشني كهن و ملي به شمار مي‌آيد و وارث حقيقي جشن سده نه تنها ايرانيان و آريايي‌ها بلكه ميراثي است كه به بسياري از كشورهاي همسايه ايران نيز راه يافت.
در هيچيك از متون پهلوي و منابع زرتشتي عصر ساساني نامي از جشن سده و مراسم آن يافت نشده و گمانه‌زني مي‌شود كه اين جشن در مغايرت با سنت زرتشتي بوده‌است.[نيازمند منبع]

امروزه اين جشن بين بسياري از زرتشتيان ايران و خارج از ايران رواج گسترده دارد. صادق هدايت در سال‌هاي جواني خود از جشن سده زرتشتيان كرمان ديدن و چنين گزارش مي‌كند: «سده‌سوزي جشني است كه هنوز زرتشيتان كرمان به يادگار جمشيد و آيين‌هاي ايران باستان مي‌گيرند و براي اين كار موقوفاتي در كرمان در نظر گرفته‌اند. پنجاه روز به نوروز خروارها بوته و هيزم درمنه در گبر محله باغچه بوداغ‌آباد گرد مي‌آورند. جنب اين باغچه خانه‌اي هست مسجد مانند و موبدان موبد از بزرگان شهر و حتا خارجي‌ها را دعوت شاياني مي‌كنند. در اين آيين نوشيدني و شيريني و ميوه زياد چيده مي‌شود و اول غروب آفتاب دو نفر موبد دو لاله روشن مي‌كنند و بوته‌ها را با آن آتش مي‌زنند و سرود ويژه مي‌خوانند هنگامي كه آتش زبانه مي‌كشد همهٔ ميهمانان كه بيش از چندين هزار نفر مي‌شوند با فريادهاي شادي دور آتش مي‌گردند و اين ترانه را مي‌خوانند:

سد به سده، سي به گله    پنجاه به نوروز

نوشيدني مي‌نوشند و ميان هلهلهٔ شادي جشن تمام مي‌شود».[۱۶]

در بسياري از نقاط مركزي ايران مانند كرمان جشن سده يا سده سوزي در بين تمامي اقشار مردم كرمان از مسلمان (شيعه و سني)، زرتشتي، مسيحي، يهودي و... به عنوان جشني ملي رواج دارد.

آيين جشن سده

حكيم عمر خيام در كتاب نوروزنامه مينويسد:
«هر سال تا به امروز جشن سده را پادشاهان نيك عهد در ايران و توران به جاي مي‌آورند، بعد از آن به امروز، زمان اين جشن به دست فراموشي سپرده شد و فقط زرتشتيان كه نگهبان سنن باستاني بوده و هستند اين جشن باستاني را بر پا مي‌داشتند.»
هر چند نوشته شده‌است كه مرد آويج زياري به سال ۳۲۳ هجري (صده دهم ميلادي) اين جشن را در اصفهان با شكوه برگزار كرد. همچنين در زمان غزنويان اين جشن دوباره رونق گرفت و عنصري شاعر نامدار ايران در يكي از جشن‌هاي سده در برابر سلطان محمود قصيده‌اي درباره سده خواند كه آغاز آن اين است:

سده جشن ملوك نامداراست

 

زافريدون و از جـم يادگار است

در ايران باستان و در ميان زرتشتيان ايران، اين جشن نزديك غروب آفتاب، باآتش افروزي آغاز مي‌شود و امروز هم با همان سنت كوه‌هايي از بوته و خارو هيزم در بيرون شهر فراهم شده، در حالي كه موبدان لاله به دست اوستا زمزمه مي‌كنند، بوته‌ها را روشن كرده و مردمي كه در آن جا جمع شده‌اند نماز آتش نيايش خوانده، اين مراسم به وسيلهٔ انجمن زرتشتيان كرمان سده هاست كه بيرون از شهر انجام شده و همه مردم زن و مرد، زرتشتي و مسلمان، كليمي در آن جا گرد آمده و در شادي شركت مي‌كنند در تهران اين جشن بيست و پنج سال است كه با شكوه وسيله سازمان فروهر در باغ (كوشك) ورجاوند برگزار مي‌شود. در شيراز پنج سال اين جشن به همت همسرم پريچهر (همسر دكتر فرهنگ مهر)و با ياري زرتشتيان، آرتشيان و مردم شيراز، برابر كعبه زرتشت، نزديك تخت جمشيد برگزار مي‌شود.[۱۷]

گستره جشن سده

در گذشته، جشن سده در گستره پهناوري از آسياي كوچك (آناتولي) تا استان سين‌كيانگِ چين يعني در سرتاسر ايران بزرگ، در بين همه مردمان، فارغ از هر قوميت يا گرايش ديني رواج داشته و به مانند نوروز در روايت‌هاي مكتوب تاريخي به آن اشاره شده‌است.
امروزه اين مراسم در ميان روستانشينان شمال شرقي ايران (همچون آزادوَر و روستاهاي دشت جوين)، در بخش‌هايي از افغانستان و آسياي ميانه (با نام «خِـرپَـچار»)، در كردستان (پيرامون سليمانيه و اورامانات)، نواحي مركزي ايران (با نام‌هاي «هله‌هله»، «كُـرده»، «جشن چوپانان») و در ميان برخي روستانشينان و عشاير لرستان، كردستان، آذربايجان و كرمان رواج دارد. جشن سده در نواحي گوناگون با نام‌هاي مختلفي شناخته مي‌شود: در خراسان «سَـرِه»، در حوالي اراك «جشن چوپانان»، در خمين «كُـردِه»، در دليجان «هَله‌هَله» و در بدخشان تاجيكستان به نام «خِـرپَـچار» دانسته شده‌است. در فراهان، سنگسرِ سمنان و جاهايي ديگر، چهار روز پيش و پس از سده را «چاروچار» و سردترين شب‌ها مي‌دانند كه سده در ميانه آن جاي گرفته‌است.

ريشه شناسي علمي و تاريخي

جشن سده هيچگاه به هيچيك از اقوام يا اديان باستان ارتباطي نداشته و همواره جشني ملي و برگرفته از شرايط اقليمي و رويدادهاي كيهاني بوده‌است. قدمت زياد اين مراسم باعث شده تا در باره دلايل برگزاري آن روايت‌هاي بسيار متعدد و متناقضي در منابع قديم ثبت شود.
يكي از دلايلي كه براي پيدايش سده ياد مي‌كنند همانا كشف آتش توسط هوشنگ‌شاه در شاهنامه فردوسي است. بايد گفت كه داستان كشف آتش در زمان هوشنگ، هيچگاه باور ايرانيان نبوده و از ساخته‌هاي جديدتر است. بنا به آنچه پيشتر در ديدگاه تاريخي گفته شد اين فرضيه تقريبا مردود است.
پيدايي اين جشن (مانند بسياري مناسبت‌هاي ديگر) نه فقط يك دليل، بلكه دلايل متعددي دارد كه همزماني آنها بر اهميت جشن افزوده‌است. نخست اينكه، اشاره‌هاي فراواني كه از داستان‌ها و ترانه‌هاي مردمي بدست مي‌آيد؛ نشانگر به ستوه آمدن مردم از يخبندان و آرزو براي رفتن سرما و يا كاستنِ از شدت آن بوده و همين نكته مهمترين دليل پيدايش اين مراسم و بر افروختن آتش‌هايي در مبارزه نمادين با سرماست.
بجز اين، به نظر مي‌آيد كه چند واقعه كيهاني نيز در پيدايش اين آيين بي‌تاثير نبوده‌است. نخست اينكه جشن سده در چهلمين روزِ شب يلدا يا شب زايش خورشيد (انقلاب زمستاني) برگزار مي‌شود و جشن چهلمين روز تولد خورشيد است. دوم اينكه، دهم بهمن ماه، يكي از دو هنگامِ سال است كه در عرض‌هاي بالايي ايران‌زمين، طول تاريكي كامل آسمان ۱۲ ساعت تمام است. سوم اينكه، مي‌دانيم ارتباط واژه «سده» با عدد «سد/ صد» هنوز به اثبات نرسيده‌است. در زبان اوستايي واژه «سَـد» به گونه جالبي هم به معناي «فرو رفتن/ غروب كردن» و هم به معناي متضاد آن يعني «بر آمدن/ طلوع كردن» آمده‌است. همچنين واژه «سَـذِه» در اوستا، هم به معناي طلوع كردن و هم به معناي غروب كردن آمده‌است كه به گمان برگرفته از رويداد زير است: در حدود پنج هزار سال پيش و در نخستين شب‌هاي شب‌هاي بهمن‌ماه، رويداد جالبي رخ مي‌داده كه بعيد نيست با آيين‌هاي جشن سده در پيوند باشد. اين رويداد عبارت است از طلوع و غروب همزمان دو ستاره پرنور و درخشان آسمان به نام‌هاي «سماك رامح» و «نسر واقع» در شمال شرقي و شمال‌غربي آسمان سرشبي. در آن زمان ستاره زرين «سماك رامح» در آسمان سرشبي عرض‌هاي بالايي ايران‌زمين و در افق شمال‌شرقي، به تازگي طلوع كرده و ستاره سپيدفام و درخشان «نسر واقع» در همان هنگام و در افق شمال‌غربي، آماده غروب كردن بوده‌است. احتمالاً طلوع و غروب همزمان دو ستاره درخشان آسمان، موجب پيدايي معناي دوگانه و متضاد واژه‌هاي اوستايي «سد» و «سذه»، و نيز عاملي ديگر براي جشن سده بوده‌است.