8 مهر روز بزرگداشت مولوي گرامي باد

جلال الدين محمد بلخي در ششم ربيع الاول سال 604 هجري قمري در شهر بلخ متولد شد

اجدادش همه از مردم خراسان بودند. پدرش بهاءالدين ولدبن ولد نيز محمد نام داشته و سلطان العلما خوانده مي شده است. مولانا در هجده سالگي، در شهر لارنده، به فرمان پدرش با گوهر خاتون، دختر خواجه لالاي سمرقندي ازدواج كرد. وي در بيست و چهار سالگي بنا به وصيت پدر، دنباله كار او را گرفت و به وعظ و ارشاد پرداخت.

ديري نگذشت كه سيد برهان الدين محقق ترمذي به روم آمد و جلال الدين از تعاليم و ارشاد او برخوردار شد. شيدايي مولانا زماني آغاز شد كه او با شمس تبريزي آشنا گشت. اما شيفتگي مولانا به شمس را عده اي بر نتافتند و به بدگويي از شمس تبريزي مشغول شدند. به سعايت برخي از شاگردان مولانا و همچنين بدرفتاري آنان با شمس، شمس از قونيه رفت. پس از رفتن شمس حال مولانا ديگرگون شد و مريدان و شاگردانش از رفتاري كه نسبت به شمس داشتند پشيمان شده و در صدد يافتن شمس در دمشق بر آمدند. شمس پس از حدود پانزده ماه، روانه قونيه شد.

اما اين بار نيز با جهل و تعصب عوام روبرو شد و ناگزير براي هميشه از قونيه غايب گرديد. مولانا پس از جستجوي بسيار درباره پير و مراد خود، سر به شيدايي نهاد. بسياري از شعرهاي ديوان شمس در حقيقت گزارش همين روزها و لحظات عاشقي اوست. علاوه بر غزليات شمس، مولانا مثنوي معنوي را در شش دفتر خلق كرد كه يك دوره تفسير قرآن كريم به نظم است. فيه ما فيه نيز اثر منثور مولانا است. آن عارف نامي سرانجام روز يكشنبه پنجم جمادي الآخر سال 672 ه.ق هنگام غروب آفتاب، بدرود حيات گفت. مرگش بر اثر بيماري ناگهاني بود كه طبيبان از علاجش درمانده بودند.

خرد و كلان مردم قونيه از مذهب و مرامي در تشييع جنازه او حاضر بودند. مرقد او هم اكنون به زيارتگاهي در قونيه تركيه تبديل شده است. از مكتب عرفاني مولانا به مولويه ياد مي شود كه ركن اصلي آن را سماع تشكيل مي دهد. پيروان مولانا هر سال يكبار بر مزار وي گرد مي آيند و مراسم سماع با شكوه برگزار مي كنند و از سراسر جهان براي تماشاي اين مراسم و حظ معنوي به قونيه مي روند.