بسمه تعالي 

موضوع :روز نوجوان مبارك

روز نوجوان

 

8 آبان ماه روز شهادت محمد حسين فهميده است. او نوجواني 13 ساله بود كه در دوران دفاع مقدس به شهادت رسيد، به همين خاطر اين روز به عنوان روز نوجوان و (بسيج دانش آموزي)  نامگذاري شد. اين روز رو به  همه نوجوان هاي عزيز تبريك ميگيم.

 

متن زير خلاصه اي از زندگي  شهيد فهميده است:

شهيد محمد حسين فهميده، در ارديبهشت سال 1346، در خانواده اي مذهبي در محله پامنار، از محله هاي قديمي شهر قم، ديده به جهان گشود. دوران كودكي را به همراه ديگر فرزندان خانواده با صفا و صميميت، زير سايه توجه و محبت پدر و مادري مهربان گذراند و در سال 1352 راهي مدرسه شد. چهار سال ابتدايي را زير نظر معلمي روحاني گذراند و سال پنجم را به دليل انتقال خانواده اش به شهر كرج، در مدارس اين شهر سپري كرد. محمدحسين با عشق و علاقه به تحصيل، همواره دانش آموز وظيفه شناس و موفقي بود. او هم زمان با تحصيل، با پشتكار فراوان در كمك به پدر نيز مي كوشيد و با وجود سن كم، در فعاليت هاي مذهبي پيش از پيروزي انقلاب اسلامي شركت مي جست. فهميده پس از پيروزي انقلاب شهيد فهميده، پس از پيروزي انقلاب با تشكيل بسيج در  آذر سال 1358 به فرمان امام خميني رحمه الله ، وارد بسيج شد.

پس از حوادث كردستان، با وجود سن كم و جثه كوچكش راهي آنجا شد، ولي برادران كميته به علت كمي سن، او را بازگرداندند. اين قهرمان كوچك آرام ننشست و با شركت در آموزش هاي رزمي، تابستان سال 1359 را گذراند. محمد حسين، شهريور همان سال هم زمان با شروع جنگ تحميلي عراق بر ضد ايران، خود را به جبهه هاي جنوب رساند.

از مدرسه تا جبهه جنوب محمدحسين فهميده، آن چنان گوش به فرمان رهبر بود كه در شروع جنگ تحميلي، بي درنگ با رساندن خود به جبهه، در اطاعت از فرمان رهبري و پاس داري از ميهن كوشش ها كرد. با اين حال، رزمندگان كه متوجه شدند او سيزده سال دارد، وي را برگرداندند و درصدد برآمدند از او تعهد بگيرند ديگر از شهر كرج خارج نشود، ولي او رضايت نداد و خطاب به آنان گفت: «خودتان را زحمت ندهيد. اگر امام بگويند هر جا باشم، آماده رفتن هستم. من بايد به مملكت خدمت كنم. من تعهد نمي دهم». پس از اين، زمزمه رفتن به جبهه را بين دوستان و خانواده اش سر داد. پس از آن، يك روز كه به بهانه خريد نان از خانه خارج شده بود، به دوستش گفت سه روز بعد كه به جنوب رسيد، به خانواده اش خبر دهد كه او به جبهه رفته است.

شهيد  فهميده

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

در خط مقدم جبهه، شهيد فهميده به اتفاق دوستش، محمدرضا شمس در يك سنگر بودند. محمدرضا زخمي شد و محمدحسين با سختي فراوان او را به پشت خط رساند و به جايگاه پيشين خود بازگشت. او با مشاهده تانك هاي عراقي كه به طرف رزمندگان هجوم آورده و درصدد محاصره و قتل عام آنها بودند، تاب نياورد و در حالي كه تعدادي نارنجك به كمر بسته و در دستش گرفته بود، به طرف تانك ها حركت كرد. در اين هنگام، تيري به پايش خورد و او را مجروح ساخت، ولي نتوانست در اراده محكم و پولادين محمدحسين خللي وارد كند.

 ازاين رو، بدون هيچ ترديدي تصميم خود را عملي ساخت و از لابه لاي تيرهايي كه از هر سو به طرفش مي آمد، خود را به تانك پيشرو رساند و با استفاده از نارنجك، موفق شد آن را منفجر كند و خود نيز تكه تكه شد. پس از انفجار تانك، مهاجمان عراقي گمان كردند حمله اي صورت گرفته است. ازاين رو، روحيه خود را باختند و با سرعت هر چه تمام تر تانك ها را رها كردند و پا به فرار گذاشتند. در نتيجه، حلقه محاصره شكسته شد و پس از مدتي، نيروهاي كمكي رسيدند و آن قسمت را از وجود متجاوزان پاك سازي كردند.

خبر شهادت صداي جمهوري اسلامي ايران، با قطع برنامه هاي عادي خود، اعلام كرد كه نوجواني سيزده ساله با فداكاري زير تانك عراقي رفته، آن را منفجر كرده و خود نيز به شهادت رسيده است.

امام خميني رحمه الله در پيامي به مناسبت دومين سال گرد پيروزي انقلاب اسلامي فرمود: "رهبر ما آن طفل سيزده ساله اي است كه با قلب كوچك خود، ارزشش از صدها زبان و قلم بزرگ تر است. با نارنجك خود را زير تانك دشمن انداخت و آن را منهدم نمود و خود نيز شربت شهادت نوشيد." 

فداكاري حسين فهميده  در تاريخ پرشكوه سرافرازي هاي ايران ثبت شد و جاودانه ماند. ا كنون هر نوجوان ايراني، محمدحسين فهميده را جاودانه اي مي داند كه سبب افتخار هر ايراني است.

بقاياي پيكر شهيد محمدحسين فهميده در بهشت زهراي تهران، قطعه 24، رديف 44، شماره 11، به خاك سپرده شد.