بسمه تعالي 

موضوع : روز جهاني  فلسفه 

نامه‌ جمعي از اساتيدودانشجويان فلسفه دانشگاه تهران به دبيركل يونسكو

نوشته شده توسط:يك دانشجو

سركار خانم ايرينا بوكووا

مدير كل محترم سازمان تربيتي، علمي و فرهنگي ملل متحد (يونسكو)

ايران سرزميني است كه تفكر فلسفي در آن قدمتي هزار ساله دارد و نام انديشمنداني چون فارابي، ابن‌سينا و ديگر بزرگان فلسفي اين سرزمين همواره بر تارك تاريخ انديشه‌ي بشري خواهد درخشيد. انديشوراني كه تأثير آنها بر متفكراني چون آكويناس در قرون وسطي و لايب‌نتيس در عصر جديد و به عبارت اعم بر سير تفكر فلسفي بشر غير قابل انكار است.

برگزاري مراسم روز جهاني فلسفه در ايران كه از حدود سه سال پيش به تصويب آن سازمان رسيده بود مي‌توانست برگه‌ي زريني در فعاليت‌هاي آن سازمان علمي و فرهنگي به شمار آيد. سازماني كه به گواهي عنوانش بر آن است تا فراتر از نزاع‌هاي رايج سياسي، در گستره‌اي جهاني، بستري براي توسعه‌ي علم و فرهنگ فراهم آورد.اكنون نيز انتظار آن مي‌رفت كه چنين مراسمي با همكاري آن سازمان در سرزميني كه خود از مراكز اصلي و مهم تفكر فلسفي در جهان است،برپا شود.

متأسفانه خبر لغو برگزاري مراسم روز جهاني فلسفه در ايران از سوي جنابعالي موجبات نگراني شديد و حيرت جامعة علمي و فرهنگي به ويژه دانشگاهيان را  فراهم آورده است.تصميمي كه  در بيان علت تنها به كلي‌گويي و بيان «فراهم نبودن شرايط لازم  براي برگزاري يك كنفرانس بين المللي» اكتفا شده است. ولي فراتر از اين بيان كلي و مبهم، آنچه از حواشي امر هويداست پيش كشيدن «فراهم نبودن شرايط» تنها سرپوشي براي تصميمي مي‌باشد كه ناشي از فشارهاي سياسي و ضدعلمي عده‌اي است كه همواره علم و فرهنگ را قرباني مطامع سياسي خويش نموده‌اند.

ما جمعي از اساتيد، دانش‌آموختگان و دانشجويان فلسفه در ايران ضمن ابراز تأسف عميق از چنين تصميمي كه امكان درج برگ زريني را در كارنامه‌ي يونسكو از آن سازمان سلب نمود، اعلام مي‌داريم كه چنين اقداماتي نشان از آن دارد كه سازمان متبوع شما فارغ از وظيفه و عنوان خويش تحت تأثير فشارهاي سياسي و گفتمان‌هاي غيرعلمي قرار دارد و اميدواريم زين پس شاهد اخذ چنين تصميماتي از سوي سازمان متبوع شما نباشيم.

Dear Mrs Irina Bokova

Director-General of United Nations Educational, Scientific and Cultural Organization

Iran is a land in which philosophical thought goes back to one thousand years ago, and the names of Iranian great thinkers like Al-Farabi and Avicenna (Ibn-Sina) have been glittering on the crown of human thought. These philosophers have made indisputable impressions on sages like Aquinas in the Middle Ages, Leibniz in the Modern Age, and as a whole on the evolution of philosophical thought.

Holding the ceremony of the World Philosophy Day in Iran, which was approved in UNESCO three years ago, could be an honor glorying in the programs held by that scientific and cultural organization; the organization that seeks to provide an opportunity, beyond daily political disputes, for science and culture to be developed. It was expected that the ceremony would be held this year, with the cooperation of UNESCO, in a land that has a brilliant and significant position in the world philosophical thought.

Unfortunately, your canceling of the ceremony of the World Philosophy Day in Iran has brought about amazement and worry among the cultural academic society, and specially university students. "The lack of preliminaries for holding an international conference" has been stated as the only reason of canceling the ceremony. However, it seems that your decision has originated from non-scientific pressures on behalf of those who have always sacrificed science and culture for their political aims.

We, as a number of teachers, graduated students and pupils of philosophy, are deeply regretful for what is going on in that organization, and declare that UNESCO is being impressed by political pressures and non-scientific discourses. We hope that these kinds of decisions will not be made in UNESCO in future.

غلامعلي حداد عادل

سعيد زيباكلام

سيد حميد طالب‌زاده

روح‌الله عالمي

مهدي قوام صفري

سعيده كوكب

و بيش از هفتاد نفر از دانشجويان و دانش‌آموختگان فلسفه دانشگاه تهران

 



نوع مطلب: بيانيه رسمي و طومارهاي اعتراضي  

لغو كنگره فلسفه ناشي از جهاني شدن تفكر ترديد در علوم انساني موجود است

نوشته شده توسط:يك دانشجو

نظرات(0)

دوشنبه 8 آذر 1389-10:11 ب.ظ

 

علت تحريم هاي سازمان بين المللي  و بخصوص يونسكو را در خصوص كنگره جهاني فلسفه در ايران را در چه مي دانيد؟

يك بهانه ظاهري وجود دارد و آن اين است كه جمهوري اسلامي با علوم انساني برخورد سياسي داشته است. اما حركت آنها از چند جهت مورد ابهام است. اولا زير سوال بردن علوم انساني غربي در جمهوري اسلامي امري سياسي نيست بلكه امري كاملا انديشه اي و فكري است، چرا كه مورد تغيير قرار گرفتن علوم انساني در جمهوري اسلامي مربوط به سال هاي اخير نمي باشد كه چنين اتهامي را، فردي بخواهد تحت تاثير يونسكو هم اكنون بيان كند. موضوع انقلاب فرهنگي و حتي تحول در علوم انساني را حضرت امام رضوان الله تعالي عليه در سال 57 و 58 مطرح نمودند اما به دليل اينكه آن اقدامات لازم و آن نتايج بايسته در اين عرصه به دست نيامده و متقابلاً مفاهيم ترجمه شده غرب با هجم روز افزون در جامعه بست پيدا كرد و مبناي تصميم و تدبير در جامعه قرار گرفت، رهبرمعظم انقلاب اين مقوله مهم را مجدداً مورد تاكيد قرار دادند.


ادامه مطلب

نوع مطلب: مصاحبه با كارشناسان و صاحب نظران  

ما ، يونسكو و علوم‌انساني

نوشته شده توسط:يك دانشجو

نظرات(0)

يكشنبه 7 آذر 1389-06:51 ب.ظ

 

دغدغه علوم انساني دغدغه اي است كه شايد لازم بود از سال ها پيش با جديت به آن پرداخته مي شد لكن اين امر محقق نشد و حال با گذشت سي واندي سال از انقلاب اسلامي برخي وقايع نشان مي دهد كه جامعه فكري ايران هنوز لزوم توجه و نگاه دوباره به علوم انساني خود را باور ندارد اگرچه بعضاً در گفتار به آن اذعان مي كند.

يكي از وقايعي كه شايد نمونه و محك خوبي براي ميزان و نوع توجه به علوم انساني در جامعه حوزوي و دانشگاهي امروز ايران به شمار آيد مسئله اي بود كه با عنوان «روز جهاني فلسفه» و برگزاري آن در تهران از جانب «يونسكو» طي ماه هاي اخير مطرح شد اين مسئله گرچه از دو سال و اندي پيش به تصويب يونسكو رسيده بود اما اظهار نظرها در مورد آن طي چند هفته اخير به طوري فزاينده افزايش يافت تاجايي كه مدير نهاد يونسكو اعلام كرد كه از همايش روز جهاني فلسفه در تهران حمايت نخواهد كرد. در مورد اعلام اين عدم حمايت يادداشت ها، مصاحبه ها و بيانيه هاي بسياري از جانب شخصيت ها و گروه هاي بسياري منتشر شد كه در آن اين امر به طرق مختلف مورد نقد قرار گرفته بود. اين اظهار نظرها تا جايي ادامه پيدا كرد كه دبير اجرايي همايش روز جهاني فلسفه در تهران وجه نگراني خود را از اين تصميم يونسكو «نگراني براي حيثيت اين نهاد بين المللي» توصيف كرد. در مجال حاضر قصد نگرش به موضوع مذكور از زاويه و موضع ياد شده نداريم اما نكته اي كه در جريان اين كنش و واكنش هاي پس از آن قابل تأمل است نوع نگاهي است كه ناظرين و كساني كه در مورد اين مسئله به اظهار نظر پرداخته اند در پس ذهن خويش گويا به آن معتقدند اين نگاه فارغ از آنكه مسئله موافقت اوليه و مخالفت ثانويه يونسكو با اجراي اين همايش در تهران تا چه حد درست يا غلط است به مسئله تعيين تكليف ما و علوم انساني و تبيين نسبت جامعه ما و اين علوم باز مي گردد كه تا حد زيادي در اين مجادله به ورطه فراموشي سپرده شده است. نكته اي كه در ميان اين گفت وشنودها ناديده گرفته شده آن است كه اصالتاً برگزاري چنين همايشي آن هم به صورت مشترك با نهادي كه داراي تشكيلات خاص در حوزه هاي فكري و ترويج آن است بر چه مبنايي صورت مي گيرد؟ سؤالي كه شايد «هول حليم» برگزاري چنين همايشي، دست اندركاران همايش را به اين تلقي ذهني رساند كه «گوشت در شله زرد» يافته اند و بدون پاسخ به آن، به تمجيد برگزاري همايش يونسكو در تهران و عتاب به مسئولان تصميم گيرنده يونسكو درباره لغو آن منجر شد اما واقعاً اين سؤال مهمي بود كه شايد افرادي چون داريوش آشوري و... كه در نامه اي به يونسكو به برگزاري اين همايش در ايران اعتراض كرده بودند به آن توجه بيشتري مبذول داشتند! البته فارغ از اينكه روشنفكر نماياني چون او از چه منظري و با چه زاويه ارزشي اين امر را به قضاوت مي نشينند بايد بر نكته سنجي اين حضرات و امثالهم انصاف داد. روشنفكرنماياني چون او و جهانبگلو كه خود را سرسپرده علوم انساني به مفهوم مدرن و غربي آن مي دانند در نامه ها و مصاحبه هاي خود بر اين نكته تأكيد دارند كه نگاهي كه به خصوص از جانب رهبر انقلاب اسلامي نسبت به علوم انساني وجود دارد- به زعم آنان- خطرناك است و در جهت از بين بردن علوم انساني موجود و تأسيس علوم انساني جديد بر مبناي انسان شناسي و جهان بيني الهي تأكيد دارد. امري كه معارضين فكري جمهوري اسلامي به آن اشاره داشته اند. موضوعي است كه در فضاي فكري جامعه از سوي رهبري بر همين منوال طرح گشته است. جايي كه ايشان در سفر اخير خود به قم و ديدار با نخبگان حوزوي در پاسخ به بحثي در باب ماهيت علوم انساني غرب فرمودند «ما نمي گوئيم علوم انساني غرب مفيد نيست بلكه مي گوئيم اين علوم مضر است...»
اين سخن حكيمانه رهبر معظم انقلاب در نوع خود بسيار در خور توجه مي نمايد طوري كه دامنه آن بحث اخير پيرامون كنفرانس روز جهاني فلسفه را نيز در بر مي گيرد. اين بحث از آنجايي حائز اهميت است كه ما در تعريف فلسفه و نسبت آن با علوم انساني چه قائل باشيم كه فلسفه جزئي از علوم انساني است و چه معتقد اعم بودن فلسفه از علوم انساني يا «مبنا» بودن فلسفه در علوم انساني باشيم باز جاي تأمل در مبناي برگزاري چنين همايشي از طرف نهادي چون يونسكو پيش مي آيد كه چگونه با فرمايش رهبري قابل جمع است و به عبارتي اين سؤال كليدي مطرح مي گردد كه چه مبناي مشتركي بين فلسفه و علوم انساني ما با فلسفه و علوم انساني غرب موجود است كه بايد بر سر آن صحبت كنيم يا همايشي مشترك برگزار كنيم. در پاسخ به اين پرسش شايد برخي اين نكته را مطرح كنند كه ما در جهت معرفي مباني فلسفي و علوم انساني خود قصد شركت در اين مراسم را داشتيم و داريم نه صرفاً قبول يا رد آن. در پاسخ به اين توجيه ذكر چند نكته ضروري مي نمايد اول آنكه اين جواب در جايي مطرح مي شود كه سازمان برگزار كننده جهت گيري هاي خاصي را چه از لحاظ فكري و چه از لحاظ ترويج آن افكار پيگيري نكرده باشد و صرفاً همايشي جهت هم انديشي و ارائه يافته هاي متفاوت در حوزه فلسفه و علوم انساني تلقي گردد. لكن پرواضح است كه جهت گيري خاص يونسكو در جهات علمي و ترويجي ناقض بي طرفي نهاد برگزاركننده چنين همايشي است ثانياً آنكه اظهارنظرها و موضع گيري ها در مورد اجرا يا لغو همايش مزبور طوري بوده است كه نشان دهنده پيش فرض مثبت افراد مختلف نسبت به نهاد برگزاركننده اين همايش است تا جايي كه بسياري دم از «نگراني براي حيثيت علمي يونسكو» و «توصيه به عدم خلط مباحث سياسي و علمي از جانب اين نهاد» و... مي زنند و براي يونسكو نقش «دايه مهربان تر از مادر» را بازي مي كنند ثالثاً يونسكو در حالي با مخالفين جمهوري اسلامي و استدلالشان به اين نتيجه مي رسد كه برگزاري چنين همايشي در ايران صحيح نيست كه آنها در تعاملات خود با مسئولين يونسكو به اين نكته اشاره مي كنند كه مجامع فكري ايران اعم از حوزه و دانشگاه با نظر مساعد رهبري قصد توليد علوم انساني با نگاه متفاوت و رد علوم انساني موجود را دارند و با اين استدلال است كه آن نهاد را در موضع انصراف از چنين همايشي قرار مي دهند و اين نكته بدان معني است كه از منظر نهادي مانند يونسكو اگر بنا باشد همايشي در هر نقطه از جهان در مورد اين مباحث سخني به ميان آيد بايد برگزاركنندگان و مباشرين اصلي آن به مباني و اصول تفكر و علوم انساني غرب پاي بند باشند كه اگر اين چنين نباشند و به دنبال تاسيس اصول و مباني جديدي در اين حوزه حركت كرده باشند « خطري براي تفكر» و افرادي تلقي مي شوند كه به دنبال «مرگ علوم انساني» موجود هستند. در اينجا اين نكته قابل ذكر است و صراحتاً بايد گفت كه طرح مبحثي اين چنيني بايد افتخاري براي جامعه فكري ايران به حساب آيد كه نه تنها خود را ملزم به تفكر مادي غرب نمي داند بلكه معتقد است در علوم انساني مادي كه انسان را از كمال حقيقي خويش بازمي دارد جايي براي توقف و تعامل نيست بلكه بايد از آن با توليد مباني مطابق با فطرت انساني گذر كرد و به نقطه اي مطلوب در نظر و عمل رسيد كه بتوان در آن از حركت جوامع انساني به سمت كمال حقيقي سخن گفت. البته بر كسي پوشيده نيست كه چنين تفكري به معناي برخورد ديكتاتوروار با مباحث علمي و سلب آزادي فكر بشر نيست چرا كه بايد گفت مقابله با مقوله اي كه تحت نام علوم انساني بسياري از شئون وجودي انسان را ناديده مي گيرد و او را از كمال باز مي دارد چه در حوزه نظر و چه در حوزه عمل امري انساني است چرا كه طبعاً مخالفت با مباني علومي كه انسان را به قهقراي ماديت و غرايز سوق مي دهد عين ارزش نهادن به حق آزادي و كرامت انساني محسوب مي گردد. شايد اين بخش از نوشتار حاضر نوعي افراط گرايي در جهت ايجاد بديل در حوزه علوم انساني با مباني اسلام تلقي گردد اما اين نكته كه تفاوت در مباني هستي شناختي و انسان شناختي علوم انساني در غرب و اسلام بي ترديد به اختلاف در مقدمه، نتيجه، هدف و غايت علوم انساني منجر خواهد شد كه در نتيجه آن در هر سيستم علوم انساني ماهيتاً معارض و متعارض توليد خواهد شد امري كه مقام معظم رهبري در ديدار خود با طلاب حوزه علميه قم نيز به آن اشاره كردند و علوم انساني غرب را «ماهيتا» و «ذاتا» معارض مباني اسلامي دانستند. با اين مقدمات جاي آن است كه در مجموع برگزاري همايش روز جهاني فلسفه مدعي شويم كه يونسكو و جريان روشنفكري سكولار بسيار بهتر از جامعه فكري ايران متوجه جايگاه و جبهه علوم انساني اسلام در مقابل غرب گشته اند.
امري كه شايد جاي تأمل را در اين بحث باقي بگذارد كه ما هنوز در مورد نسبت خود با علوم انساني تمدن مادي علي رغم كدهاي صريح رهبري دچار شك و شبهه جدي هستيم چرا كه در غير اين صورت بايد از يونسكو به خاطر تصميم بر لغو برگزاري اين همايش در تهران قدرداني مي كرديم آن هم از آن جهت كه بر جايگاه حوزه فكري اسلام در مقابل حوزه تفكر غرب واقف گشته است.

محمد امير خوش صحبتان، به نقل از صراط



نوع مطلب: مقالات انتقادي تحليلي دانشجويي  

مصاحبه با دكتر حامد الگار پيرامون اقدام اخير يونسكو

نوشته شده توسط:يك دانشجو

نظرات(2)

يكشنبه 7 آذر 1389-05:52 ب.ظ

 

براي آشنايي با دكتر حامد الگار اينجا به اينجا مراجعه كنيد.

سوال اول من در مورد بيانيه اي است كه بر روي وب سايت يونسكو قرار داده شده است. اين بيانيه مي گويد: “از آن رو كه دفتر {سازمان يونسكو} از كليه جوانب و حواشي اين همايش بين المللي مطلع نشده بود، مدير كل شرايط لازم براي تضمين تشكيل يك همايش موثر در سطح بين المللي و زير نظر سازمان ملل را مناسب تشخيص نداده است.” و با اين استدلال از ميزباني ايران حمايت نمي كند. اين ادعايي است كه از طرف يونسكو مطرح شده است اما وقتي كه تحقيق خيلي كوتاهي انجام بدهيم متوجه مي شويم ميزباني ايران دو سال پيش نهايي شده بوده است، حال سوال اين است كه در اين مدت كوتاه ناگهان چه اتفاقي افتاد كه ايران صلاحيت ميزباني را از دست داد؟ نظر شما در اين مورد چيست؟

بله آن جمله اي كه براي من خوانديد نشان مي دهد كه اين جز يك بهانه مبتذل و مزخرف چيز ديگري نيست. اين ها اين تصميمي كه گرفته اند كاملا معلوم است كه تبليغاتي است و جزئي از برنامه تبليغاتي است كه آمريكا و متحدانش مدت هاست عليه ايران راه انداخته اند. و بديهي است كه اين حضرات، منظورم اولياي امور در آمريكا و وابستگان به آمريكا با فلسفه سر و كار ندارند. با آزادي بيان هم سروكار ندارند. فقط مي خواهند به هر مناسبت و هر جايي كه ممكن باشد به اصطلاح يك نيشي بزنند به جمهوري اسلامي ايران. فقط اينكه اين مسائل كوچك و مسائل بزرگ تر از اين براي نظام و ملت ايران اهميتي ندارد و در واقع دارند خودشان را گول مي زنند. و اما چرا خودشان را گول مي زنند و براي اين اقدام احمقانه شان اهميت قائل مي شوند اين است كه برخي ايرانيان مقيم آمريكا، ايراني هاي دلباخته نهضت يا جنبش به اصطلاح سبز از هر اقدام خصمانه آمريكا عليه ايران طرفداري مي كنند. البته آنها هم خودشان را گول زده اند. اين حضرات فكر كرده اند كه نظام جمهوري اسلامي متزلزل شده شده است و ملت ايران پشتيباني شان را از نظام سلب كرده اند و مخالف است و دير يا زود همه چيز بر هم مي خورد و  از اين افسانه ها براي خودشان و ديگران مي بافند. و به از همين نظر كساني كه در وزارت امور خارجه آمريكا و سازمان هاي دولتي مختلف آمريكا سر كار هستند به اين ايراني ها (البته اگر به آنها ايراني بشود گفت!) گوش مي دهند و خيال مي كنند كه كار مهمي مي كنند.



ادامه مطلب

نوع مطلب: مصاحبه با كارشناسان و صاحب نظران  

برچسب ها :حامد الگار يونسكو

مرتبط: عدالتخواهي 

برنامه كامل نشست هاي همايش روز جهاني فلسفه 2010

نوشته شده توسط:يك دانشجو

نظرات(0)

شنبه 29 آبان 1389-10:44 ب.ظ

 

براي دريافت برنامه كامل نشست هاي همايش روز جهاني فلسفه كليك كنيد.

برنامه كامل نشست هاي همايش روز جهاني فلسفه 2010



نوع مطلب: اخبار  

برچسب ها :

ماجراي يك روز جهاني!

نوشته شده توسط:يك دانشجو

نظرات(0)

جمعه 28 آبان 1389-05:26 ب.ظ

 

گزارشي از  پيشينه تاريخي و اجرايي همايش روز جهاني فلسفه در ايران و جهان

  • 21 نوامبر سال 2002 اولين روز جهاني فلسفه در يونسكو نامگذاري شد. مدير كل يونسكو در پيامي كه به اين مناسبت داده بود اعلام كرد: بسياري از مردم مي پرسند: چرا فلسفه در يونسكو؟  پاسخ من اين است كه: چگونه يونسكو مي تواند به عنوان بازوي عقلاني و اخلاقي سازمان ملل متحد و مبنايي براي دموكراسي، حقوق بشر و جامعه عادل بدون تبليغ تاملات فلسفي عمل كند؟ به عبارت ديگر، چطور است از اين موضوع به عنوان ستون و پايه اساسي براي صلح استفاده كنيم؟
  • از آن زمان تا كنون هر ساله كشورهاي عضو به مناسبت اين نام گذاري فعاليت هاي علمي، آموزشي و فرهنگي مختلفي را طراحي و اجراء كرده اند. به علاوه در هر سال نيز همايش اصلي و محوري اين روز در يكي از كشورهاي عضو برگزار شده است. همايش اصلي اين روز از سال ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۵ در مقر يونسكو در پاريس برگزار شد و پس از آن در سال هاي ۲۰۰۵ در كشور شيلي، ۲۰۰۶ در كشور مراكش، ۲۰۰۷ در كشور تركيه، ۲۰۰۸ در كشور ايتاليا با موضوع "حق و قدرت" و ۲۰۰۹ در كشور روسيه با موضوع "فلسفه در گفتگوي فرهنگ ها" برگزار شد.
  • جمهوري اسلامي ايران نيز به عنوان كشوري با پشتوانة غني فكري و فلسفي كه فلاسفه و متفكران آن در جهان فلسفه شناخته شده و از پيشكسوتان برخي از مكاتب فلسفي هستند در سال ۲۰۰۸ آمادگي خود را براي برگزاري همايش جهاني اين روز اعلام كرد. به دنبال اين پيشنهاد، يونسكو موافقت رسمي خود را با برگزاري همايش جهاني اين روز براي سال ۲۰۱۰ در ايران اعلام كرد و مقدمات اجرايي و علمي اين امر توسط مؤسسة پژوهشي حكمت و فلسفه ايران كه خود به عنوان مؤسسه اي قديمي و صاحب عنوان در فلسفه است، آغاز شد. نخستين جلسة شوراي عالي برگزاري اين همايش با محوريت كميسيون ملي يونسكو و با اهتمام مؤسسة پژوهشي حكمت و فلسفه ايران، فرهنگستان علوم و ساير گروههاي فلسفة دانشگاهها در فروردين ماه ۱۳۸۷ برگزار گرديد. در اين جلسه پس از بحث و تبادل نظر "فلسفه: نظر و عمل" به عنوان موضوع همايش انتخاب و به يونسكو اعلام شد.
  • رئيس‌جمهور در حكمي غلامعلي حداد عادل را به عنوان رئيس كنگره بين‌المللي روز جهاني فلسفه در سال 1389 در ايران منصوب كرد. محمود احمدي‌نژاد در اين حكم ابراز اميدواري كرد كه برگزاري اين آيين به نقطه عطفي در احياي مكانت حكمي و علمي و احراز شأن درخور ايران اسلامي در قلمرو فلسفه بدل شود و آغازي بر تعامل سازنده انديشمندان براي ساختن فردايي بهتر باشد.
  • هفته اول آبان ماه 1389: بعد از برگزاري نشست‌هاي مديران همايش بين‌المللي روز جهاني فلسفه و نمايندگان سازمان يونسكو در تهران و پاريس موافقت‌نامه‌ نهايي برگزاري اين همايش به امضاي معاون اجتماعي و علوم انساني يونسكو (پيلار آلوارز) و رئيس مؤسسه‌ي پژوهشي حكمت و فلسفه ايران دكتر غلامرضا اعواني رسيد. بر مبناي اين توافق‌نامه سازمان يونسكو متعهد شد در زمينه ارائه اطلاعات تخصصي و موارد منتشره در خصوص سوابق همايش و برنامه روز جهاني فلسفه، و نيز حمايت‌هاي تخصصي و اعزام هيأت عاليه به همايش همه گونه همكاري كند. همچنين از سوي ايران نيز برگزاري نشست‌هاي تخصصي در موضوعات مصوب، حضور فعال استادان و دانشجويان از كشورهاي مختلف و ارائه امكانات لازم علمي و اجرايي براي برگزاري هرچه بهتر همايش تعهد شده است.

نظرات اساتيد و مسئولين امر در رابطه با همايش روز جهاني فلسفه در ايران

  • دكتر حداد عادل؛ رييس همايش: «برگزاري اين همايش مي تواند خون تازه اي در رگ هاي فلسفه كشور جاري كند و اميدواريم كه همايش از يك سو موجب ارتقاي سطح كلي فلسفه در جامعه شود و از سوي ديگر توجه جامعه را به فلسفه را جلب كند».
  •  دكتر محسن جوادي: «همايش فلسفه فرصت نقد و بررسي ديدگاهها را فراهم كند. برگزاري همايش روز جهاني فلسفه مي‌تواند ظرفيت‌هاي بالاي فلسفه اسلامي را براي جهانيان به نمايش بگذارد».
  • دكتر ضياء موحد، عضو شوراي علمي همايش روز جهاني فلسفه: «يكي از مهم‌ترين وجوه فلسفه، گفت‌وگوست، بدين معنا كه فلسفه امكان تبادل آراء، شنيدن حرف مخالف و گوش دادن، پرسيدن، نقد كردن و فضاي آزاد براي مباحث عقلي را فراهم مي‌آورد. فراموش نكنيم كه اگر باب گفت‌وگو بسته شود، باب جنگ و خشونت باز مي‌شود.»
  • دكتر قاسم پورحسن، عضو هيات علمي دانشگاه علامه طباطبايي: «مهم‌ترين دستاوردي كه كنگره بين‌المللي روز جهاني فلسفه مي‌تواند در پي داشته باشد؛ بررسي، تبيين، طراحي و ارائه انديشه‌هاي ايران و تمدن اسلامي است».
  • حضرت آيت الله سبحاني: «اين همايش فرصت مناسبي براي معرفي فلسفه اسلامي است كه به نحو شايسته جايگاه فلسفه اسلامي معرفي شود و ضرورت دارد كه در ارزيابي مقالات كارشناسي هاي دقيق صورت گيرد و با توجه به مشاركت حوزه علميه قم، انتظار اين است در همه زمينه ها ، برنامه ها به گونه اي طراحي و هدايت شود كه شانيت و جايگاه حوزه و اساتيد و دانشمندان كشور مد نظر باشد».
  • دكتر محمدرضا سعيد آبادي، دبيركل كميسيون ملي يونسكو در ايران: «هدف از تشكيل يونسكو اين است كه به مباحثي كه ديگران از آن غافل اند اما در عين حال مباحث مهم و تاثيرگذاري هستند، بپردازد و فلسفه يكي از اين مباحث مهم است. هدف يونسكو اين است كه از بستر آموزش، فرهنگ، علوم طبيعي و اجتماعي و ارتباطات براي رسيدن به صلح استفاده كند و فلسفه هم از مهمترين بسترهايي است كه در اين راستا مورد توجه قرار گرفته است.»
  • دكتر علي مرادخاني استاد داشنگاه: « بايد اجازه داد فلسفه به‌عنوان يك خاستگاه فكري خود را مطرح كند و با اين رويكرد به سراغ مباحث فكري و انديشه‌هاي متفاوت برويم.»
  •  دكتر سروش دباغ، استاد دانشگاه: « برگزاري همايش روز جهاني فلسفه مي تواند در معرفي فلسفه ايراني– اسلامي به جهانيان خيلي موثر باشد؛ به شرط آنكه آراء و نظرات فيلسوفاني كه در سراسر دنيا در اين زمينه كار مي كنند در قالب مقاله ارائه شود. در حال حاضر محققان و پژوهشگران غير ايراني زيادي در ايران و غرب و به خصوص در آمريكا در زمينه فلسفه ايراني – اسلامي فعاليت مي كنند و متخصصان زيادي در سراسر دنيا در اين زمينه به تحقيق و پژوهش مي پردازند. اين همايش فرصت مناسبي است تا فلسفه ايراني – اسلامي از ديدگاه هاي مختلف و از مناظر متعدد مورد بررسي قرار گيرد.‌»

تلاش براي تحريم علمي جمهوري اسلامي ايران

  • تلاش هاي مذبوحانه عده اي سرسپرده در داخل وخارج از كشور براي لغو امتياز ميزباني جمهوري اسلامي ايران از همان سال 2008 آغاز شد. كمپين هايي كه در آن با رويكردي كاملا سياسي و غير علمي، تلاش مي شد تا چهره ي امروز ايران را سرشار از خشونت و خفقان تصوير كنند. قسمتي از بيانيه برخي خارج نشينان و معاندان نظام جمهوري اسلامي چون رامين جهانبگلو، داريوش آشوري و محمدرضا نيكفر اوج وابستگي و سرسپردگي اين مدعيان علم و روشن فكري به نظام سلطه جهاني را آشكار مي سازد: «موضوع كنگره "فلسفه: نظر و عمل" اعلام شده است. ما به ايرانيان و جهانيان اعلام مي‌كنيم كه اين حكومتگران و ايدئولوگ‌ها در عالم "نظر" هيچ نسبتي با فلسفه ندارند. بنياد فلسفه هميشه بر آزادانديشي و پرسش‌گري و گفت‌و‌گوي اهل نظر بوده است نه مغزشويي به زور داغ و درفش و سرنيزه. حاصل نظر حكومتگران در مقام "عمل"، در زندان‌هاي كهريزك و اوين، در به محاكمه كشاندن علوم انساني در دادگاه‌هاي نمايشي و نابكاري‌هاي ديگري از اين دست متجلي شده است.»
  • كمتر از دو هفته مانده به روز جهاني فلسفه، سازمان آموزشي، علمي و فرهنگي ملل متحد «يونسكو» با انتشار بيانيه‌‌اي انصراف خود را از برگزاري كنگره جهاني روز فلسفه در ايران اعلام كرد. يونسكو در بيانيه خود اشاره‌اي به دلايل اصلي انصراف خود از برگزاري اين همايش در ايران نكرده و تنها آورده است: «شرايط لازم براي تضمين برگزاري بدون مشكل يك كنفرانس بين‌المللي متعلق به سازمان ملل در ايران فراهم نشده است.»
  • بخشي از تحليل روزنامه نيويورك تايمز:

ايرينا بوكووا” سياستمدار بلغارستاني كه به عنوان اولين رييس زن يونسكو بدين سمت انتخاب شده اعلام كرد روز جهاني فلسفه نه در ايران بلكه در پاريس برگزار خواهد شد.

وي به عنوان مديرعمومي يونسكو پس از آنكه برخي محافل آكادميك مراسم را بايكوت كردند و اتحاديه اروپايي نيز با اين موضوع همگام شد، يكجانبه و بدون مشورت با برد اجرايي يونسكو خبر لغو مراسم را در ايران اعلام كرد.حالا قرار است اين مراسم روز ۱۸ نوامبر در فرانسه بدون حضور ايران برگزار شود. ديپلماتهاي غربي مي گويند از ابتداي سال جاري ميلادي موضوع لغو برگزاري مراسم در ايران را با” ايرينا بوكووا” مطرح كردند. هرچند در بهار امسال يونسكو تاكيد كرد كه مراسم طبق برنامه اجرا خواهد شد.

در طول بهار و تابستان ديپلمات ها و سازمان هاي غير دولتي نسبت به دستگيري و اخراج برخي استادان ايراني بعد از انتخابات رياست جمهوري ابراز نگراني كردند. گفته مي شود فرانسه تلاش هاي فراواني براي لغو مراسم در ايران با فشار بر “ايرينا” بعمل آورده است.

در نامه “ديويد كيلون” نماينده امريكا در يونسكو كه اوايل ماه جاري خطاب به “ايرينا” نوشته، آمده است كه ايران قصد استفاده سياسي از برگزاري اين مراسم را دارد. چرا كه مقامات دولتي ايران در ماه اكتبر جامعه غرب و علوم غربي را براي ايران خطرناك دانسته اند و وزير علوم ايران خواستار تجديد نظر در علومي مانند فلسفه غرب در محافل آكادميك شده است.

يكي ديگر از ديپلماتهاي غربي به نيويورك تايمز گفته اقدام خانم ايرينا درست بوده و البته وي بايد زودتر اين كار را انجام مي داده است. به گفته اين مقام چنين اقدامي باعث متنبه شدن ايران در زمينه گفتگوهاي هسته اي و امنيت منطقه اي مي شود. اين مقام افزود بعد از انتخابات ۲۰۰۹ در ايران برگزاري مراسم در ايران قابل درك نبود و با اهداف تعريف شده در يونسكو و اصل اساسي فلسفه كه آزاد انديشي است، مغايرت داشت.


ادامه مطلب

نوع مطلب: مقالات انتقادي تحليلي دانشجويي  گزارش ماجرا و اسناد  

پنل هاي همايش روز جهاني فلسفه. در ايران

نوشته شده توسط:يك دانشجو

نظرات(1)

پنجشنبه 27 آبان 1389-12:45 ب.ظ

 

پنل هاي همايش

 

۱- ارتباط ميان نظر و عمل در تاريخ فلسفه

 

۲- فلسفه و اخلاق

 

۳- فلسفه و دين

 

۴- فلسفه و سياست

 

۵- فلسفه؛ علم و تكنولوژي

 

۶- فلسفه و زندگي روزمره

 

۷- فلسفه، هنر و ادبيات

 

۸- فلسفه، فرهنگ و خانواده (فلسفه براي كودكان)

 

۹- فلسفه و محيط زيست

 

۱۰- فلسفه و آينده

 

۱۱- فلسفه و فرهنگ صلح

 

۱۲- فلسفه و تقارب فرهنگ ها

 

۱۳- فلسفه و حوزه عمومي

 

لينك خبر و ريز برنامه ها



نوع مطلب: اخبار  گزارش ماجرا و اسناد  

در باب لغو ميزباني روز جهاني فلسفه

نوشته شده توسط:يك دانشجو

نظرات(0)

پنجشنبه 27 آبان 1389-12:12 ب.ظ

 

سروش

براي دريافت لينك ها به وبلاگ موشمي مراجعه شود.

مطلب نسبتا مفصلي نوشته بودم در باب لغو ميزباني روز جهاني فلسفه كه قرار بود در ايران برگزار شود. به دلايلي مطلب از دست رفت و حوصله نگارش مجدد كل آنچه قبلا نوشته بودم را ندارم. اما به جهت اينكه مي بينم متاسفانه اين خبر تنها از سوي يك سايت خبري (تابناك) منتشر شده و سايت هاي خبري ديگر مثل الف در مورد آن سكوت كرده اند بر آن شدم خلاصه نظراتم را مجدد بنويسم شايد مفيد واقع شود:

 

شبكه فارسي بي بي سي (كه ويدئوي آن در پايين آمده است) در برنامه اي كوتاه به لغو ميزباني ايران پرداخت و فردي به نام دكتر محمدرضا نيكفر را يكي از حاميان اصلي تحريم اين همايش معرفي كرد. طبق مطالبي كه بر روي اينترنت پيدا كردم آقاي نيكفر استاد فلسفه و ساكن آلمان هستند. در مصاحبه با شبكه فارسي بي بي سي آقاي نيكفر (كه به عنوان يكي از رهبران راه اندازي كمپين تحريم همايش معرفي مي شود) مدعي است كه از دو سال پيش با اين امر مخالف بوده است و فضاي سياسي-فرهنگي ايران را براي برگزاري چنين همايشي در سطح بين الملل مناسب نمي ديده است. حوادث انتخابات يك سال گذشته و موضوع اسلامي كردن علوم انساني از ديد آقاي نيكفر باعث شد مسئولين يونسكو به اين نتيجه برسند برگزاري چنين همايشي در ايران با ارزش ها و ملاك هاي سازمان يونسكو همخواني ندارد.

 

بنده به چند نكته در اين باب اشاره مي كنم:

 

اول: اين مسئله كه ايرانيان خارج نشين (كه معمولا داراي مدارك تحصيلي بالايي هستند) پيش تر و بيش تر از غربي ها سعي در تخريب وجهه كشورشان دارند قابل تامل و بررسي است. بنده مدعي هستم كه در مرحله جديد استعمار غرب (كه از حدود صد سال پيش آغاز شده است) كشورهاي غربي به جاي فرستادن و اعزام شرق شناساني از جامعه مغرب زمين، از خود افراد و نيروهاي مشرق زمين براي شناسايي، تخريب و استعمار علمي- فرهنگي كشورهاي جهان سوم و يا شرقي استفاده مي كنند. اين شيوه نو  براي آنها چند مزيت دارد: اولا اين افراد كه ظاهري شرقي دارند (از حيث محل تولد، زبان و فرهنگ) بسيار بهتر و سريع تر مي توانند اطلاعات مربوط به كشورهاي خود را در اختيار استعمارگران قرار دهند. ثانيا به دليل ظاهر ملي شان، كمتر به عنوان عوامل كشورهاي بيگانه معرفي و شناخته مي شوند. و ثالثا كشورهاي غربي مي توانند به جاي دخالت مستقيم در كشورهاي مستعمره، از اين نيروها به عنوان وسيله استفاده كنند و به ظاهر خود را در معرض حمله قرار ندهند. (در مقايسه ميان شيوه قديم استعماري و شيوه جديد آن مقايسه شيوه دخالت دو كشور آمريكا و انگليس جالب توجه است. انگليس به دليل تجربه چند صد ساله استعماري در اغلب موارد خود را چون دولت جوان آمريكا (از منظر و جهت سابقه استعماري) مستقيم وارد درگيري نمي كند و مي توان ديد كه در مقايسه با دولت آمريكا بهره بيشتر را با صدمه كمتر مي برد). در نتيجه اين دست از محققين ايراني خارج نشين (امثال آقاي حميد دباشي، خانم فاطمه كشاورز و احمد كريمي حكاك) چه بدانند و چه ندانند، چه عامدانه و چه جاهلانه  همان نقش مستشرقين غربي چند صد سال پيش را بازي مي كنند.

 

دوم: مسئله بعدي كه بايد مورد پرسش و مداقه قرار گيرد "احساس خطر" و ناخوشنودي است كه اساتيد فوق الذكر در همين يكي دو سال اخير پيدا كرده اند. بايد پرسيد چه عامل و عواملي باعث شده است بعد از اين همه سال امروز خطر انحطاط رشته هاي علوم انساني در ايران را اينقدر شديد احساس كنند كه دست به قلم برده و با ايجاد كمپين خواستار تحريم ايران شوند؟ آيا اوضاع تحقيقي علوم انساني ايران در سال هاي پيش (و مثلا در دوره هشت ساله اصلاحات) طبق معيارهاي غربي بهتر از امروز بوده است؟ مسلما كساني كه با فضاي علمي و تحقيقي علوم انساني ايران آشنا هستند (از جمله همين اساتيد خارج نشين) مي دانستند و مي دانند اوضاع تحقيقات و روش هاي تحقيقي در علوم انساني التقاطي ايران چقدر اسفناك بوده و شرايط يكي دو سال اخير مسبوق به سابقه است. حتي اگر بخواهيم معيارها و موازين و استانداردهاي غربي را ملاك قرار دهيم، همه آگاهان معترفند تحقيقات علوم انساني در ايران نه اسلامي (به معناي حوزوي-سنتي) بوده است و نه غربي كامل، بلكه التقاطي ناهمگون و ناميموني بوده است كه نه راه به توليد علم اسلامي-وطني مي برده و نه دستاوردهاي غربي را تكرار مي كرده است ( بحث در باب دليل اين ناهمگوني و دليل اوضاع اسفناك علوم انساني  ايران بحث جداگانه و مجالي ديگر مي طلبد كه در اينجا نمي خواهم وارد آن بحث شوم). پس با توجه به اين اوضاع اسفناك چرا اساتيد خارج نشين ناگهان امروز وارد ميدان شدند؟ بايد گفت در سال هاي دوران اصلاحات كه فضا براي اصلاح علوم انساني (بر اساس معيارهاي غربي) بسيار فراهم بود اين افراد از طريق واسطه هاي وطني شان (از قبيل حلقه كيان) در حال انجام آن كار بودند. اما آنچه باعث شده است امروز چنين صريح وارد ميدان شوند احساس خطري است كه از جانب بدنه دانشجويان آرمان خواه پيرو حضرت امام (ره) كرده اند.  در حقيقت پروژه غربي سازي علوم انساني ايران كه سال ها پيش كليد خورد امروز كاملا عيان شده و لو رفته است و تحريم همايش بين المللي فلسفه را مي توان عكس العمل خشم آلود و در عين حال كودكانه آنها به لو رفتن طرح شان تفسير كرد.

 

سوم: براي فهم دقيق مسائل بايد توجه داشت كه جامعه غرب داراي لايحه هاي فراواني است. در يك نگاه خيلي ابتدايي مي توان مدعي شد جامعه غرب داراي سه و يا چهار لايه است. لايه ظاهري و ابتدايي آن (كه اكثريت جمعيت را تشكيل مي دهد) همان عوام جامعه غرب هستند. افراد عادي شامل كارمندان، كارگران، معلمين، صاحبان تجارت هاي كوچك. اين دسته نه قدرت تفكر مستقل دارند (يعني در حقيقت چنين آموزشي به آنها داده نمي شود چون لازم نيست فكر كنند!) و نه اجازه چنين كاري را رسانه ها به آنها مي دهند.   رسانه ها به عنوان بازوهاي رواني و فكري طبقات بالاتر وظيفه كنترل فكر، انديشه و جهت دهي به سلايق و تمايلات طبقه عوام را دارند.(مدتي پيش در دو نوشته به اين مسئله پرداخته بودم. براي خواندن آن مطالب مي توانيد به اينجا و اينجا مراجعه كنيد.) طبقه عوام  توليد كننده ثروت و نيروهاي كارگر در جامعه غربي محسوب مي شوند و در عين حال مصرف كنند گان اصلي هم هستند. طبقه دوم كه بنده آنها را اساتيد دانشگاه و متفكران مقلد مي نامم خود را يك مرحله از عوام بالاتر كشيده اند. عمده اساتيد دانشگاه در كشورهاي غربي جز اين دسته هستند. كساني كه تا حدود زيادي توان فهم مسائل را دارند و به سادگي توسط رسانه ها فريب نمي خورند اما به دليل وابستگي شديد اقتصادي به نظام سرمايه داري خود را با نظام درگير نمي كنند. اعتراض و صحبت اين طبقه در حد همان كلاس هاي درس باقي مي ماند ولي در عمل هيچ تفاوتي با طبقه عوام ندارند. طبقه بعدي كه اساتيد نخبه و متفكران خاص ناميده مي شوند سطح اعتراض خود را در مقابل نظام برده داري سرمايه داري بالا مي آورند اما به چند گروه تقسيم مي شوند. دسته اي از آنها با علم و آگاهي دقيق خود را به شيطان مي فروشند  و تسليم نظام سرمايه داري مي شوند (اين ها خود در انتها تبديل مي شوند به نظريه پردازان نظام سرمايه داري  و نيروهاي فكري راس هرم قدرت. مي توان آنها را فرمانده هان ارتش سرمايه داري ناميد) دسته اي ديگر توان خود را در حد مقابله با نظام نمي بينند و سكوت پيشه مي كنند. دسته اي ديگر كه به مقابله مي پردازند و فرياد مي زنند اما فريادشان توسط همكاران دانشگاهي (فرمانده هان نظام سرمايه داري) و رسانه ها  خفه مي شود. دسته آخر كه نوك هرم قدرت قرار دارد سرمايه داران كلان و صاحبان اصلي كارتل هاي اقتصادي هستند. كساني كه براي حفظ قدرت خود دست به هر كاري مي زنند از كشتن ميليون ها انسان تا حتي كشتن رئيس جمهور آمريكا (جان اف كندي).

 

چهارم: اساتيد ايراني خارج نشيني كه در بند اول آمد به نظر بنده جز طبقه دوم اجتماع غرب دسته بندي مي شوند. كساني كه نه در حد عوام ساده انديش هستند و نه در حدي خود را و فهم خود را بالا برده اند كه  بتوانند مسائل را از وجهي ماوراي روزمرگي تفسير و تبيين كنند. فلذا بنده معتقدم آنچه در كمپين تحريم روز فلسفه اتفاق افتاد احساس خطري نبود كه اين اساتيد ايراني خارج نشين خود فهم كرده باشند، بلكه فرمانده هان فكري جبهه غرب كه بر اوضاع جهان مسلط هستند اين خطر را احساس كردند. پس در حقيقت احساس خطر و زنگ خطر از راس هرم شنيده مي شود نه از رده هاي پايين. شاهد آن هم تلاش نافرجام حدود سي سال اين اساتيد خارج نشين براي تحريم علمي ايران كرده اند. تا زماني كه رهبر انقلاب بحث جنبش نرم افزاري و توليد علم اسلامي-بومي را مطرح نكرده بودند، راس هرم سرمايه داري غرب (و يا در حقيقت فرمانده هان فكري شان) مسائل و تحولات علوم انساني ايران را تهديدي براي موجوديت خود احساس نمي كرد. ايران اگر چه توانست در يك انقلاب سياسي-اعتقادي جهان را به لرزه در آورد اما انقلاب دوم كه انقلاب فكري-فلسفي است در صورت موفقيت و پا گرفتن بنيان هاي فكري غرب را به لرزه در خواهد آورد. بنيان هاي فكري لرزان و سست فكري-فلسفي غرب كه پيش از تعقل و تفكر بر پايه نهيليسم و سوفستايي گري پست مدرن بنا شده است.

 

نتيجه: بنده معتقدم تحريم ميزباني ايران دقيقا نشان مي دهد ما در راه درستي در حال گام برداشتن هستيم. هر چه فشار به ما بيشتر شود نشان مي دهد كه داريم به مركز و هسته فكري دشمن نزديك تر مي شويم و اگر مركز را هدف قرار دهيم خواهيم ديد كه اين پهلوان خيالي چگونه بر زمين مي افتد. برخي تصور كرده اند كه نهايت جنگ ما با غرب، جنگي نظامي خواهد بود. چنين تصوري در مورد ظهور حضرت مهدي (عج) هم تبليغ مي شود كه با عقل و منطق سازگار نيست. اگر قرار باشد حضرت صرفا با جهادي نظامي بر غرب پيروز شود چه تفاوتي خواهد بود ميان جنگ هاي جهاني (كه ده ها ميليون  كشته بر جاي گذاشت) و نبرد نهايي؟ بايد دقت كرد دشمن در اين نبرد نه عوام جامعه غرب، نه حتي متفكرين دسته دوم آن ها هستند بلكه راس هرم دشمن اصلي است.  غرب از اين نگران است كه سو و هدف تير انديشمندان مسلمان "پاشنه آشيل" باشد كه در اين صورت نظام سود-لذت محور غرب سرنگون خواهد شد و زنجير از  پاي فكر انسان ها گشوده مي شود و دسته دسته روي به فطرت خود خواهند آورد.

 



نوع مطلب: مقالات انتقادي تحليلي دانشجويي  

صهيونيست ها به جان فلسفه افتاده‌اند

نوشته شده توسط:يك دانشجو

نظرات(0)

پنجشنبه 27 آبان 1389-12:12 ب.ظ

 

در حالي كه كمتر از چند روز به آغاز به‌كار همايش روز جهاني فلسفه در تهران باقي نمانده است لابي هاي صهيونيست تمام تلاش خود را مي كنند تا با اعمال فشار بر يونسكو ميزباني كشورمان را به مخاطه بيندازند.

به گزارش رجانيوز، اين در حالي است كه غلامعلي حداد عادل، غلامرضا اعواني و ايماني خوشخو به عنوان دست اندركاران اين همايش بين المللي بر اجراي هرچه موفق‌تر اين همايش تاكيد كرده اند.

اين اولين بار نيست كه دشمنان ايران سعي دارند تا با اخلال در برنامه هاي علمي كشورمان تلاش كنند چهره علمي ملت ايران را در جهان تخريب بكنند ولي با اين وجود، تلاش مسئولين و حضور بسياري از مهمان هاي اين همايش در فاصله كمتر از 12 روز به آغاز همايش نشانه اي ديگر از موفقيت علمي كشورمان در مقابل كار شكني هاي صهيونيست‌ها ارزيابي مي شود.

در همين حال، بيانيه دبيرخانه كنگره بين‌المللي روز جهاني فلسفه در پاسخ به تصميم اخير يونسكو بيانيه‌اي صادر كرد.

در اين بيانيه آمده است: پايگاه اطلاع‌رساني يونسكو در تاريخ 18/08/89 در خبري به نقل از مدير كل اين سازمان اعلام كرد كه يونسكو تصميم گرفته است از شركت در كنگرة روز جهاني فلسفه كه قرار است در روزهاي سي‌ام آبان ماه و اول و دوم آذر ماه هشتاد و نه در تهران برگزار شود،  كناره‌گيري كند.  مدير كل يونسكو علت اين تصميم را اين قلمداد كرده كه شرايطي كه بتواند برگزاري اين كنفرانس بين‌المللي را تضمين كند احراز نشده است.

آنچه اين تصميم را تعجب‌آور و ناموجه مي‌سازد اين است كه مسئولان برگزاري كنگره در طول دو سال و نيم گذشته كه از موافقت اوليه يونسكو با برگزاري كنگره در ايران مي‌گذرد با يونسكو در ارتباط بوده‌اند و همين امر در تاريخ 27/7/89 به امضاي توافق‌نامه‌اي ميان دو طرف در پاريس منجر شده است.  در پي امضاي اين توافق‌نامه،‌ خانم آلوارز معاون مدير كل يونسكو نيز در تاريخ 2/8/89 به ايران سفر كرده و ضمن مذاكره با مسئولان ايران از برنامه‌ها و ساز و كارهاي برگزاري كنگره اطلاع حاصل كرده است.

اعلام شتابزده مدير كل،‌ تنها در فاصلة كمتر از دوازده روز به برپايي اين كنگره آن هم بدون ذكر دليل روشن تخلف آشكار از تعهد آن سازمان محسوب مي‌شود و توجيه‌پذير نيست.

دبيرخانة‌كنگره ضمن ابراز تأسف از اين شيوه تصميم‌گيري، بر عزم خود نسبت به برپايي مراسم روز جهاني فلسفه در ايران در تاريخ‌هاي ياد شده تأكيد مي‌كند و با تأييد مجدد دعوتي كه تاكنون از استادان محترم خارجي و داخلي به عمل آورده فراهم بودن شرايط را براي برگزاري موفقيت‌آميز كنگره اعلام مي‌نمايد و صريحاً اعلام مي‌كند كه تصميم اخير يونسكو،  با اصول و اهداف اين سازمان سازگاري ندارد و جمهوري اسلامي ايران حق پيگيري اين امر را براي خود محفوظ مي‌داند.

در اين زمينه، سفير و نماينده دائم ايران در يونسكو نيز تاكيد كرد: با وجود مانع تراشي ها و شيطنت صهيونيست روز جهاني فلسفه با شكوه‌تر از هميشه در ايران برگزار خواهد شد.

گفتني است همايش روز جهاني فلسفه به ميزباني تهران در روزهاي سي‌ام آبان تا دوم آذر ماه در كشورمان برگزار مي شود.



نوع مطلب: اخبار  گزارش ماجرا و اسناد  

برنامه ي يونسكو براي روز جهاني فلسفه ... بدون ايران!

نوشته شده توسط:يك دانشجو

نظرات(0)

پنجشنبه 27 آبان 1389-12:12 ب.ظ

 

18 November: Celebration of World Philosophy Day 2010

UNESCO celebrates World Philosophy Day every third Thursday of November since 2002. This year, it will take place on 18 November. Philosophical thinking and the teaching of this discipline will be the main highlights. The events organized by UNESCO and by its partners will be an opportunity to make philosophy accessible to all, thereby enlarging the opportunities and spaces for the stimulation of critical thinking and debate ...

از سال 2002، يونسكو، روز جهاني فلسفه، سومين پنجشنبه ي نوامبر را جشن مي گيرد.... اين رخداد كه توسط يونسكو و همكارانش سازماندهي مي شود، فرصتي خواهد بود كه فلسفه را براي همه گان قابل دسترس كند و از اين طريق، فرصت و فضا را براي تفكر انتقادي و مباحثه، گسترش دهد.

امسال، شاهد رخداد ويژه اي خواهيم بود: مراسم سال بازنگري فرهنگها (2010) . به اين مناسبت در 80 كشور جهان (از آلمان تا سنگال و...) توسط عوامل دانشگاهي، مراسمهايي در اين مورد برگزار مي شود.

مراسم اين روز به طور رسمي در 18 نوامبر در مركز يونسكو در پاريس افتتاح مي شود...

همچنين، در طول اين روز، يونسكو [علاوه بر برگزاري مراسم روز جهاني فلسفه] ميزبان ميزگردها و برنامه هاي مختلفي نيز هست كه از جمله ي اين موضوعات : Rethinking intellectual, cultural and political issues relating to the notion of “civilization" و  Launch of the publication “Arab-Muslim civilization in the mirror of the universal: philosophical perspectives” نيز هست!

 

در اين شرايط مطلب سايت الف خواندني است!



نوع مطلب: اخبار  گزارش ماجرا و اسناد  

بيانيه فرهنگستان علوم در خصوص همايش روز جهاني فلسفه در ايران

نوشته شده توسط:يك دانشجو

نظرات(0)

پنجشنبه 27 آبان 1389-12:09 ب.ظ

 

برگزاري همايش روز جهاني فلسفه در نشست سال 2008 يونسكو به ايران واگذار شد و قرار بود با حمايت آن نهاد در آخرين روز از آبان ماه 1389 (اكتبر 2010) در تهران برگزار گردد.

انتشار خبر مربوط به انصراف يونسكو-¬سازمان علمي فرهنگي ملل متحد- از حمايت و شركت در همايش روز جهاني فلسفه نكاتي را در بر دارد كه توجه بدان¬ها ضروري است و برگي ديگر از كتاب قطور تعارضات دروني فرهنگ و تمدن غربي را نشان مي¬دهد؛

- يكي از دلايل فعالان براي تحريم، وقايع پس از انتخابات سال گذشته در ايران بوده است. روز جهاني فلسفه همايشي صرفاً علمي فرهنگي است كه مي¬تواند تاثيرات مثبتي بر ايجاد همگرايي انديشمندان كشورهاي مختلف داشته باشد و برخوردي تا اين حد سياسي و غيرعلمي نشان از غلبه سياست بر انديشه در سازمانهاي جهاني دارد. تحريم براي جمهوري اسلامي ايران امري ناآشنا نيست و در طول سي سال گذشته شاهد انواع تحريم¬هاي سياسي و اقتصادي بوده و هست.اما تحريم علمي نشانه  شكل¬گيري گونه¬اي از استبداد و ديكتاتوري در عرصه علم و انديشه و فرهنگ است كه با محوريت قدرت¬هاي سلطه¬جو و حاكم بر سازمان¬هاي جهاني و با همكاري هم¬پيمانان داخلي آنان در كشورهايي همچون ايران است كه تلاش دارند افق¬هاي جديدي در حوزه علم و تمدن بشري با تكيه بر ايمان و معنويت و عدالت بگشايند.اين اتفاق در تعارض با شعارهايي از جنس آزادي بيان و تحمل صداي مخالف است كه هر روز براي اعمال فشار بر كشورهاي تحول¬خواهي همچون ايران از رسانه¬هاي غربي شنيده مي¬شود.

- دليل ديگري كه در رابطه با تحريم روز جهاني فلسفه مطرح شده است مساله علوم انساني در ايران است. مساله علوم انساني و چالش¬هاي آن سابقه¬اي طولاني در ايران دارد كه با ظهور انقلاب اسلامي شدت بيشتري يافته و روز به روز تنور چالش¬هاي آن داغ¬تر مي¬شود. علت اين مساله را نبايد سياسي تحليل نمود. آنچه علوم انساني مدرن و آسيب¬هاي ناشي از آن را در ايران مورد توجه قرار داده سياسي نبوده و نيست، بلكه رويكردي نوين و كاملاً پژوهشي است كه با تحولات اجتماعي سياسي ايران گره خورده و اين تحولات در كند و تند شدن موضوع تحول در علوم انساني موثر بوده است. تاثيرگذاري تحولات سياسي اجتماعي در تحولات علمي اتفاقي تازه نيست و نمونه¬هاي متعددي از آن را در تاريخ علوم انساني سكولار شاهد هستيم.به عنوان مثال چه كسي تاثير جنگ دوم جهاني را در تحولات شگرف علوم انساني غربي و انتقال مركزيت آن از اروپا به امريكا را قابل انكار مي¬داند. اين مساله كه علوم انساني مدرن و روش تحليل ناشي از آن در ايجاد بحران¬هاي اجتماعي در ايران پس انقلاب موثر بوده و به بياني ديگر نقش اصلي را داشته است قابل انكار نيست. اثبات اين مساله نيز موضوعي است كه بايد مورد دقت و پژوهش قرار گيرد. در حال حاضر جبهه اساتيد ايراني - كه تحصيل¬كردگان دانشگاههاي اروپا و آمريكا هستند-  و معتقد به ضرورت تحول در علوم انساني و ناكارآمدي علوم انساني مدرن در جوامع غيرغربي هستند در حال شكل¬گيري است. نمي¬توان همه آنها را با عنوان استاد حكومتي و درباري به عدم برخورد علمي با موضوع متهم نمود، چرا كه اين اتهام بيشتر برازنده افرادي است كه هم¬اكنون خود را موظف به دفاع تمام¬قد از تفكر غربي مي¬دانند و حاضر نيستند بپذيرند كه رويكردي نوين در علوم انساني آغاز شده است. رويكردي كه در تعاريف اوليه خود از انسان، جامعه، تاريخ با نگرش مدرن تضاد داشته و تلاش مي¬كند تا اين تعارض را در لايه¬هاي هستي¬شناسي، معرفت¬شناسي و روش¬شناسي مورد واكاوي قرار دهد.

- دفتر فرهنگستان علوم اسلامي با تلاشي سي ساله در اين راه و به عنوان اولين مجموعه¬اي كه مساله ضرورت تحول در علوم انساني را در آغازين روزهاي پس از پيروزي انقلاب اسلامي مطرح نموده است؛ ضمن اعلام حمايت خود از مسئولين برگزاري روز جهاني فلسفه در ايران و به ويژه جناب آقاي دكتر حداد عادل، آمادگي خود را براي مشاركت در  ايجاد حركتي منسجم با حضور كليه مراكز و موسسات پژوهشي فعال در جبهه فكري انقلاب اسلامي اعلام مي¬نمايد تا با بتوان واكنشي مناسب به اين رويكرد استبدادي در عرصه علمي فرهنگي در مقياس جهاني نشان داد.

- از رياست سازمان يونسكو، سركار خانم بوكووا خواستاريم تا با تجديدنظر در تصميم آن سازمان جهاني، تحت تاثير جو تبليغاتي و رسانه¬اي ضدجمهوري اسلامي قرار نگرفته و بيش از اين به اعتبار يونسكو آسيب نرساند.
- در پايان به سهم خود از اتحادية انجمن هاي اسلامي دانشجويان در اروپا كه امروز (22 آبان 1389) اولين نامه سرگشاده به رياست يونسكو را منتشر نموده¬اند تشكر مي¬نماييم و اميدواريم آنچه بدخواهان انقلاب اسلامي به عنوان تحريم علمي و انديشه¬اي ايران در نظر دارند تبديل به فرصتي براي تشكيل جبهه مقاومت علمي در برابر استكبار جهاني گردد.
                                                              
 



نوع مطلب: بيانيه رسمي و طومارهاي اعتراضي  

نظارت استصوابي بر فلسفه

نوشته شده توسط:يك دانشجو

نظرات(0)

پنجشنبه 27 آبان 1389-12:06 ب.ظ

 

تريبون مستضعفين – مصطفي دولو – نظارت استصوابي بر فلسفه

الف) در خبرها خواندم كه يونسكو اجلاسي كه قرار بود به مناسبت روز جهاني فلسفه در ايران برگزار شود، را لغو نمود.
پيشتر خبر اعتراض افرادي مثل جهانبگلو و نيكفر و … را شنيده بودم كه مدعي بودند حكومت ايران ديكتاتور است و با روشنفكران چنين و چنان مي كند! و مدعي شده بودند كه برگزاري روز جهاني فلسفه در ايران مشروعيت دادن به جمهوري اسلامي است.

ب‌) از طرف ديگر از شهريور ماه روندي در سايت‌هاي ضد انقلاب داخلي و خارجي شروع شد كه جمهوري اسلامي ايران مي‌خواهد اساتيد مستقل را از دانشگاه بيرون كند و كتاب‌هاي دانشگاهي چون خيلي آگاهي دهنده است و شيوه مستبدان و ديكتاتور‌ها را بر ملا مي‌كند سانسور خواهد شد. جمهوري اسلامي دَم از علوم بومي و اسلامي مي‌زند در حالي كه علم در محدوده ملاحظات سايسي نمي‌گنجد… خلاصه‌ي كلام اين‌كه آماج تيرهاي خود را بر بومي كردن علوم انساني قرار دادند و داد و فغان به راه انداختند كه علم پديده‌اي جهاني (يونيورسال) است. مربوط به انسان‌هاست نه حكومت‌؛ مگر مي‌شود روانشناسي اسلامي، سياست اسلامي …

ج) حال اين سوال مطرح مي‌شود كه اگر حكومت هيچ ربطي به جهت‌دهي و سازوكار علم ندارد، زيرا موضوع علم نمي‌تواند ايدئولوژيك باشد، چرا يونسكو از برگزاري روز جهاني فلسفه در ايران خوداري نمود؟ مگر در ايران فليسوف نداريم؟ آيا اين كار مدعيان علم توهين به فلاسفه‌ي ايران نيست؟

از سوي ديگر اگر جهان‌بيني انسان در علوم (انساني) دخيل نيست، چرا اين همه حمله به طرح بومي كردن دروس دانشگاه مي‌كنند؟
سايت‌هاي ضد انقلاب فرداي لغو اجلاس يونسكو با شوقي آشكار تيتر زدند فلسفه را به نااهلان نسپاريم! و يادشان رفته بود كه تا ديروز بر جمهوري اسلامي مي‌تاختند؛ چرا كه جمهوري اسلامي در صدد است تا علم غير‌كاربردي را از دانشگاه‌هاي خود به سمت كارا و بومي بودن سوق دهد. بر نظارت استصوابي شواري نگهبان مي‌تازند، نظارتي كه همه كشور‌ها به طرق مختلف اعمال مي‌كنند اما خود بر انديشه و علم نظارت استصوابي روا مي‌دارند!

واقعا اگر علوم انساني به قول اينان پديده‌اي تجربي و كاملا مستدل است و جهان‌بيني فيلسوف در تحقيقاتش تاثير ندارد چرا از برگزاري اين اجلاس كه اساسا ربطي به حكومت ندارد( چون حوزه كاملا مستقلي دارد) جلوگيري كردند؟

اگر حرف ضد انقلاب درست باشد بهترين فرصت بود تا در ميز مباحثه علوم جهاني‌تان را گسترش مي‌داديد و به زعم خودتان مشتي دوباره بر حيثيت جهوري اسلامي مي‌زديد! اگر منطق و فلسفه محور هستيد!

اگر هم ايدئولوژي و جهان بيني فيلسوف و روشنفكر در درك سياست‌، اقتصاد، جامعه و …. موثر است چرا سعي در چپاندن علوم غربي خود به همه كشورها داريد؟
ياد اصطلاح چپ ها افتادم كه مي‌گويند جهان ليبرال ـدموكراسي همه چيز را دستمايه‌اي براي اهداف كاپيتاليتي خود قرار مي‌دهد حتي علم را و هنگامي كه ژورنال‌هاي كاملا علمي شان را ورق مي‌زنيم همان ژورنال هايي كه براي درج مقاله حتما بايد هزاران فاكتور را مراعات كنيد، به يك باره مقاله‌اي چشم بيننده را به خود جلب مي‌كند: صداي اكبر گنجي از ايران! گاف دوستداران علوم كاپيتالستي مسبوق به سابقه است… يادمان نرفته مجله فارن پالسي كه فارغ التحصيل دانشگاه آزاد را متفكر سوم جهان شمرد!( البته قصد جسارت به هيات علمي و دانشجويان كوشاي اين دانشگاه را ندارم) همان نخبه‌اي كه پايان نامه‌اش در دانشگاه آزاد تهران مركز موجود است و مي توانيد سطح علمي اش را خود ارزيابي كنيد.

شعارهاي آزادانديشي، بي ارتباطي علم از جهان بيني فيلسوف و سكولاريسم، … چماقي است تا با آن بر سر ملت هايي بكوبند كه نمي خواهند استيلاي تكنولوژي و دانشگاه معطوف به استيلاي غرب را بپذيرند و جرات پرسش گري را در وجود نقاد خويش مي پرورانند. براستي كه جسم سقراط را يكبار كشتند ولي افكارش را هزاران سال و هزاران بار است كه طعمه شوكران كج انديشي و استثمار ديگران مي شود.



نوع مطلب: مقالات انتقادي تحليلي دانشجويي  

پشت پرده لغو كنگره روز جهاني فلسفه در ايران توسط يونسكو

نوشته شده توسط:يك دانشجو

نظرات(0)

پنجشنبه 27 آبان 1389-12:02 ب.ظ

 

مقاله نيوروك تايمز/ ترجمه عليرضا خراساني

ايرينا بوكووا” تازه مدير يونسكو در پاريس رسما از لغو برگزاري مراسم روز جهاني فلسفه در ايران سخن گفت . سياستمدار بلغارستاني كه به عنوان اولين رييس زن يونسكو بدين سمت انتخاب شده اعلام كرد روز جهاني فلسفه نه در ايران بلكه در پاريس برگزار خواهد شد.

وي بعنوان مدير عمومي يونسكو پس از آنكه برخي محافل آكادميك مراسم را بايكوت كردند و اتحاديه اروپايي نيز با اين موضوع همگام شد، يكجانبه و بدون مشورت با برد اجرايي يونسكو خبر لغو مراسم را در ايران اعلام كرد.

حالا قرار است اين مراسم روز ۱۸ نوامبر در فرانسه بدون حضور ايران برگزار شود. ديپلماتهاي غربي مي گويند از ابتداي سال جاري ميلادي موضوع لغو برگزاري مراسم در ايران را با” ايرينا بوكووا” مطرح كردند. هرچند در بهار امسال يونسكو تاكيد كرد كه مراسم طبق برنامه اجرا خواهد شد.

در طول بهار و تابستان ديپلمات ها و سازمان هاي غير دولتي نسبت به دستگيري و اخراج برخي استادان ايراني بعد از انتخابات رياست جمهوري ابراز نگراني كردند. گفته مي شود فرانسه تلاش هاي فراواني براي لغو مراسم در ايران با فشار بر “ايرينا” بعمل آورده است.

لازم به ذكر است تصميم اجراي مراسم روز جهاني فلسفه در ايران توسط “كويچيرو ماتسورا” مدير اسبق يونسكو در سال ۲۰۰۸ گرفته شده بود.

يكي از ديپلمات هاي غربي به نيويورك تايمز گفت: تصميم در چنين سطحي در اختيارات قانوني مدير يونسكو است و برد اجرايي يونسكو در اين رابطه مورد مشاوره قرار نگرفته است.
در نامه “ديويد كيلون” نماينده امريكا در يونسكو كه اوايل ماه جاري خطاب به “ايرينا” نوشته، آمده است كه ايران قصد استفاده سياسي از برگزاري اين مراسم را دارد. چرا كه مقامات دولتي ايران در ماه اكتبر جامعه غرب و علوم غربي را براي ايران خطرناك دانسته اند و وزير علوم ايران خواستار تجديد نظر در علومي مانند فلسفه غرب در محافل آكادميك شده است.

يكي ديگر از ديپلماتهاي غربي به نيويورك تايمز گفته اقدام خانم ايرينا درست بوده و البته وي بايد زودتر اين كار را انجام مي داده است. به گفته اين مقام چنين اقدامي باعث متنبه شدن ايران در زمينه گفتگوهاي هسته اي و امنيت منطقه اي مي شود. اين مقام افزود بعد از انتخابات ۲۰۰۹ در ايران برگزاري مراسم در ايران قابل درك نبود و با اهداف تعريف شده در يونسكو و اصل اساسي فلسفه كه آزاد انديشي است، مغايرت داشت.


 



نوع مطلب: مقالات تحليلي انتقادي اساتيد  گزارش ماجرا و اسناد  

متاسفانه يونسكو خود را محروم كرده است و نمي گذارد اين معارف والاي انسان‌ساز به جهان منتقل شود.

نوشته شده توسط:يك دانشجو

نظرات(0)

پنجشنبه 27 آبان 1389-12:00 ب.ظ

 

انتقاد آيت‌الله جوادي آملي از يونسكو

خبرگزاري فارس: حضرت آيت الله جوادي آملي نسبت به انصراف سازمان جهاني يونسكو از همايش روز جهاني فلسفه واكنش نشان داد و گفت: متاسفانه يونسكو خود را از حضور در اين همايش محروم كرده است و نمي گذارد معارف والاي انسان ساز به جهان منتقل شود.

 

به گزارش گروه "فضاي مجازي " خبرگزاري فارس به نقل از رسا حضرت آيت الله عبدالله جوادي آملي از اساتيد برجسته حوزه علميه قم در ديدار با هياتي از كشور آلمان كه به منظور ديدار با اين استاد فلسفه حوزه علميه به شهر قم سفر كرده بودند، در سخناني نسبت به انصراف و كناره گيري يونسكو از حضور در همايش روز جهاني فلسفه واكنش نشان داد. 

اين استاد حوزه علميه قم در اين باره ابراز داشت: بنده ضمن قدرداني از حضور شما مهمانان مطلبي را لازم است متذكر شوم كه البته ارتباط مستقيمي به اين محفل ندارد اما به اصل كلام مرتبط است و آن اينكه روزي در طي سال به نام روز جهاني فلسفه مطرح است و هر سال در يكي از كشورها در آن روز همايش فلسفي برگزار مي شود. 

وي گفت: در اين همايش انديشمندان فلسفي يا صاحب مقال هستند و يا صاحب مقاله، يا سخنراني مي كنند و يا مقاله اي را ارائه مي كنند. 

حضرت آيت الله جوادي آملي ابراز داشت: امسال اين محفل جهاني در جمهوري اسلامي ايران تشكيل مي شود و بسياري از انديشمندان ايراني و غير ايراني نيز در آن شركت مي كنند، يونسكو كه بخش فرهنگي سازمان ملل است نيز بنا بود در اين همايش حضور پيدا و از آن حمايت كند. 

اين محقق برجسته جهان اسلام با اشاره به انصراف يونسكو از حضور در اين همايش مهم گفت: متاسفانه يونسكو خود را محروم كرده است و نمي گذارد اين معارف والاي انسان‌ساز به جهان منتقل شود. 

حضرت آيت الله جوادي آملي تاكيد كرد: ما از اينجا اين نصيحت را به عنوان يك گوشزد فرهنگي فلسفي به مسؤولان يونسكو اعلام مي كنيم كه خود را از اين فيض محروم نكنند.



نوع مطلب: مصاحبه با كارشناسان و صاحب نظران  مقالات تحليلي انتقادي اساتيد  

هراس از توليد علوم انساني اسلامي عامل تحريم همايش روز جهاني فلسفه است

نوشته شده توسط:يك دانشجو

نظرات(0)

پنجشنبه 27 آبان 1389-11:58 ق.ظ

 

رئيس پرديس قم دانشگاه تهران در گفت‌وگو با فارس:

هراس از توليد علوم انساني اسلامي عامل تحريم همايش روز جهاني فلسفه است

خبرگزاري فارس: رضا برنجكار گفت: روشنفكران سكولار، ضد انقلاب‌ها و فيلسوفان صهونيستي همچون مانند يورگن هابرماس به خاطر بغض از انقلاب اسلامي و ترس از توليد علوم انساني بومي و اسلامي از برگزاري روز جهاني فلسفه ممانعت به عمل آوردند.

 

حجت‌الاسلام والمسلمين رضا برنجكار؛ رئيس پرديس دانشگاه تهران در قم در گفت‌وگو با خبرنگار آيين و انديشه باشگاه خبري فارس«توانا» در خصوص عدم شركت يونسكو اظهار داشت: هر جامعه‌اي متناسب با اعتقاداتش به يكسري علوم نياز دارد كه در پرتو آن فرهنگ و اعتقادات خود رفع كند و به طور قطع مديريت در جامعه غربي با مديريت جامعه اسلامي متفاوت است. 
وي در پاسخ به اين سئوال كه يكي از ادله‌هايي كه منجر به عدم شركت يونسكو شده است، ادعاي تعطيلي علوم انساني در ايران است، افزود: متخصصان علوم انساني به طور كلي مديريت جامعه را بر عهده دارند و مديريت جوامع مشابه و يكسان نيست؛ بنابراين هدف از تحول علوم انساني، تحول در مديريت جامعه است؛ يعني علوم انساني تدوين كنند كه متناسب با نياز‌هاي بومي جامعه باشند و هيچ قصدي براي تعطيلي علوم انساني از سوي هيچ فردي در كشور وجود ندارد؛ البته در خارج از كشور اين تعبير شده است كه ايران در پي تعطيلي علوم انساني است. 
برنجكار ادامه داد:‌ دانشمندان غربي فريب خوردند‌! البته به تعدادي از اين دانشمندان اعتمادي وجود ندارد براي اينكه مشخص نيست كه حتي دانشمند باشند، بلكه سياست‌بازي هستند كه بوي فلسفه به مشام آن‌ها رسيده است. 
نويسنده كتاب «مباني خداشناسي در فلسفه يونان و اديان الهي» گفت: اين دانشمندان متوجه اين نكته شدند ايران آسيب‌هاي كه از ناحيه علوم انساني غربي ديده است! و نيز به زيركي فهميده‌اند كه جمهوري اسلامي به رهبري آيت‌الله خامنه‌اي در پي اصلاح آن است و بنابراين به دنبال تخريب اين روحيه انقلابي هستند. 
وي افزود: افرادي مانند يورگن هابرماس ـ كه يكي از فيلسوف‌هايي كه با نوشتن نامه، مانع از برگزاري روز جهاني فلسفه در ايران شده است ـ متوجه شده است انقلاب اسلامي به هدف اصلي خود كه تمدن‌سازي بوده است، نزديك شده است و براي چنين متفكراني اين مطلب سخت است! به هر حال تمدن غرب مقابل تمدن اسلامي قرار دارد و براي همين در پي فشار به ايران است. 
نويسنده كتاب «معرفت فطري خدا» در پاسخ به اين پرسش كه يورگن هابرماس به عنوان نماينده مكتب فرانكفورت ـ كه به نقد مدرنيته پرداخته است ـ‌ چگونه در برابر فلسفه اسلامي جبهه گرفته است، خاطرنشان كرد: ترس افرادي مانند يورگن هابرماس از فلسفه اسلامي نيست و ترسي كه اين غربيان دارند؛ اينست كه ما بتوانيم علوم انساني مطلوب نياز‌هاي خود را ايجاد كرده و با كمك آن موجب شكوفايي تمدن اسلامي شويم و صرفآ با فلسفه اسلامي به معناي علمي كه راجع به «موجود و ماهو موجود» بحث مي‌كند مخالفتي ندارند. 
برنجكار در پاسخ به اين پرسش كه با توجه به اينكه فلسفه با آزاد انديشي و جستجوي حقيقت رابطه مستقيم دارد، چگونه فيلسوفان و يونسكو در مقابل برگزاري همايش روز جهاني فلسفه جبهه گرفته است، تصريح كرد: دو احتمال وجود دارد نخست اينكه فريب ضد انقلابيون را خورده و به آنها القاء شده است كه مخالف علم هستند و دوم متوجه شدند تحول علوم انساني به ضرر آنان است و اين امر نشان مي‌دهد كه اين دانشمندان موافق آزاد انديشي نيستند و آزاد انديشي آنها در محدوده پاراديمي است كه خودشان تعريف كردند.