بهره مندي از رفاه اجتماعي و برخورداري از امنيت فردي و اجتماعي براي همگان حائز اهميت است و يكي از عواملي است كه انسان ها بي وقفه در جستجوي آن هستند. همه جوامع بشري قوانيني را وضع و در آن بايد و نبايدهاي هرقشري از جامعه را مشخص مي كنند . از آنجايي كه شهروندان يكي از مهمترين اركان جامعه هستند ، طبق قانون اساسي هر كشور حقوق شهروندي قرارداده شده تا هر شخصي از حق و حقوق خود آگاه باشد . عقيده بر اين است كه قوانين هر كشور تاثير مستقيم از مفهوم شهروندي و حقوق شهروندي مي‌پذيرد كه در دسته بندي كلي مي‌توان حقوق شهروندي را درمسئوليتهاي فردي و اجتماعي شهروندان و همچنين مسئوليتهاي دولت در قبال شهروندان بررسي كرد. ولي متاسفانه بهره بردن از اين حقوق فقط براي افرادي در نظر گرفته شده كه از سلامتي كامل جسمي برخوردارند. در صورتي كه اگر نيم نگاهي به اطرافمان بياندازيم، خواهيم ديد كه گروه ديگري در جامعه هستند كه به نوعي داراي ناتواني هستند و شايد در بعضي موارد برايشان حقوقي خاص به تصويب رسيده باشد ولي آيا عدالت براي سود بردن از اين حقوق رعايت شده است يا خير؟حقوق شهروندي معلولان تا آن جا اهميت دارد كه سازمان ملل متحد در سال ۱۹۷۸ سي و هفتمين مصوبه خود را به اين امر اختصاص داد. در اين مصوبه كه « برنامه اقدام جهاني براي معلولين» عنوان گرفته، تصريح شده است: افراد معلول از حقوق و مزاياي شهروندي برخوردارند تا از اين طريق امكان مشاركت كامل اين افراد در همه عرصه هاي مختلف جامعه فراهم آيد .اما افسوس كه جامعه ما هنوز معلولان را به عنوان شهروند به رسميت نمي شناسد كه حقوق شهروندي برايش قايل شود . مثلا" يك شهروند در ارگان دولتي ازامكاناتي مانند مكانهاي تفريحي در طول سال ، بن هاي نقدي وغير نقدي ، حقوق اضافه كار، مرخصي هاي استحقاقي و .... بهره مند مي گردند ، اما درمقابل معلولاني داريم كه ازحقوق و مزايايي هم كه طبق قانون حمايت از معلولين به او تعلق مي گيرد مانند دريافت سهام عدالت ، بن ماه رمضان ، كارت سوخت و ... محروم مانده اند. هستند دانشجويان معلولي كه نمي داند بخشي از هزينه تحصيلي توسط سازمان پرداخت مي شود و يا جهت ثبت نام در كلاسهاي ورزشي جهت اياب و ذهاب مي تواند بطور ماهانه مستمري دريافت كنند. پس ما بايد بپذيريم كه شهروندي به نام معلول داريم و منظورازاين پذيرش پذيرش آماري نيست بلكه منظور اين است كه بپذيريم