معلولين نيازي به ترحم ندارند

(به مناسبت روز جهاني معلولان)

روز جهاني معلولان

سوم دسامبر (مصادف با 12 آذر 1388) روز جهاني معلولان نامگذاري شده است.

اعلام اين روز از سوي سازمان ملل متحد، براي جلب توجه دولت ها و جامعه جهاني به پديده معلوليت و مشكلات انسان هاي معلول است.

منشور سال 1982 سازمان ملل، روز معلولان را، برخاسته از نيازهاي به حق افرادي مي داند كه به رغم داشتن محدوديت هاي حسي و جسمي، به دليل برخورداري از جوهره ي انساني، بايد همچون ديگران، از امكانات رفاهي و اجتماعي برخوردار شوند.

حق بهره مندي از خدمات آموزش و پرورش، بهداشت، مسكن، اشتغال، امكانات تفريحي و ... ، همگي به عنوان موضوعات محوري در قوانين و آيين نامه هاي مربوط به حقوق معلولان به شمار مي آيند.

 

معلول كيست؟

معلول به كسي گفته مي شود كه بر اثر نقص جسمي يا ذهني، به طور مستمر اختلال قابل توجهي در سلامت و كارايي عمومي و يا شئون اجتماعي، اقتصادي و حرفه اي او به وجود آيد، به طوري كه اين اختلال، از استقلال فردي، اجتماعي و اقتصادي وي بكاهد.

اين گروه، شامل ناشنوايان، نابينايان، معلولين جسمي، حركتي و ذهني است.

آمار ارائه شده از سوي سازمان بهداشت جهاني (WHO)، نشان مي دهد كه تا سال 1378، ده درصد از جمعيت جوامع صنعتي و دوازده درصد از جمعيت جوامع رو به توسعه را افراد معلول تشكيل مي دهند.

در ايران، حدود سه درصد به نوعي دچار معلوليت هاي جسمي جزئي يا كلي هستند. گاهي به علت فقدان امكانات درماني مناسب، تا پايان عمر، معلوليت همراه اين گونه افراد خواهد بود.

 

احترام، نه ترحم

ارتباطات اجتماعي با معلول بايد همراه با احترام باشد و از ترحم به ايشان بايد دوري گزيد. تفاوت اين دو نوع رفتار در اين است كه در حالت اول، طرفِ موردِ احترام، انساني بزرگ به شمار مي آيد، اما در گزينه ترحم، مخاطب، انساني ذليل و خوار شمرده مي شود كه بايد همواره دست او را گرفت. هنگام ترحم به شخصيت و روحيات معلول، توجهي نمي گردد. به ياد داشته باشيم آنچه توانايي را مي سازد، اراده است و اگر اراده بخواهد جاري شود، هيچ بهانه اي را نمي شناسد.

 

اشتغال معلول

اشتغال هر فرد، موجب استقلال اقتصادي او مي شود. داشتن شغل، به هر كسي هويت و تشخص اجتماعي بخشيده و در او اعتماد به نفس به وجود مي آورد. متاسفانه تعداد زيادي از معلولان، به رغم گذراندن دوره هاي تحصيلات عاليه و كسب دانش و مهارت لازم، نمي توانند به اشتغال مناسب برسند.

در زمينه اشتغال زايي براي معلولان، تبعيض فاحشي وجود دارد و گاه ميزان بيكاري ميان معلولان، دو برابر بيكاران عادي است، در صورتي كه بر اساس قانون، دولت موظف است سه درصد از اشتغال را به معلولان اختصاص دهد، ولي اين قانون تا كنون به صورت مطلوب اجرا نشده و شاهديم كه موضوع اشتغال معلولان، با بي مهري رو به رو گرديده است.

به ناچار تعداد قابل توجهي از آنان، بايد بيشترين وقت خود را در ميان خانواده سپري كرده و زندگي خود را به سختي ادامه دهند.

 

تفريح و سرگرمي

توجه به تفريح و ورزش، باعث سلامت جسمي و رواني معلولان مي شود. بيشتر اين افراد نمي توانند از امكانات تفريحي موجود در جامعه استفاده ي مناسبي كنند، زيرا محيط هاي تفريحي و ورزشي، با شرايط جسمي معلولان متناسب نيست.

شايسته است كه مسئولان، درصدي از امكانات رفاهي و ورزشي را به معلولان اختصاص دهند تا آن ها نيز مانند ساير افراد جامعه، از اين امكانات استفاده نمايند.

معلولان

مشاركت اجتماعي

افراد معلول بايد در تصميم گيري ها، به ويژه در سازمان هايي كه اعضاي آن را معلولان تشكيل مي دهند، يا معلولان در آن عضويت دارند و براي معلولان خدمت رساني مي كنند، مشاركت جدي و موثر داشته باشند.

كمك به تشكيل گروه هاي خوديار به منظور حمايت و توسعه جامعه خاص معلولان، از مهم ترين اقدامات براي مشاركت اجتماعي اين افراد مي باشد.

تشكيل جوامع خاص معلولان نيز مي تواند پاسخگوي نيازهاي آنان باشد.

از سوي ديگر، وجود چنين تشكيلاتي موجب مي شود تا افراد ضمن برخورداري از رابطه اجتماعي، استقلال اقتصادي، احترام اجتماعي، دسترسي به خدمات تخصصي و نيز زندگي زناشويي و تشكيل خانواده، بتوانند ديدگاه ها و ايده هاي شان را مطرح و در مورد مسايل مربوط به زندگي خود، تصميم گيري كنند.

 

آموزش و فرهنگ

معلولان بايد فرصت يابند تا استعدادهاي خلاق هنري و فكري خود را رشد دهند و آن را نه تنها براي منافع خود، بلكه براي غني سازي جامعه به كار گيرند. لذا بايد دسترسي آنان براي مشاركت در فعاليت هاي فرهنگي تضمين شود.

از جمله ي اين اقدامات، مي توان تهيه وسايل كمك ارتباطي براي ناشنوايان، منابع و مطالب علمي به خط بريل يا نوارهاي صوتي براي نابينايان، و مطالب خواندني كه با توان و استعداد افراد معلول ذهني مناسب باشد، را نام برد.

 

ياري به معلولان

كمك و ياري رساندن به هم نوع، فضيلتي است بزرگ و در اسلام سفارش زيادي به آن شده است. البته اين كمك بايد به حال كمك گيرنده مفيد باشد و موجب ناراحتي او نشود. كساني كه با انگيزه خودنمايي و ارضاي حس خود بزرگ بيني و فخرفروشي به ديگران كمك مي كنند، راه را به خطا مي روند.

در اين ميان، كمك به افراد معلول، برداشتن همه موانع و مشكلات نيست، بلكه كمك به انجام كاري است كه اين افراد از عهده ي آن برنمي آيند. فراهم ساختن امكان شركت واقعي معلولان جسمي در زندگي اجتماعي، در آن ها دلگرمي، اعتماد به نفس و نشاط مي آفريند.

 

سخن آخر

افراد سالم و توانمند جامعه بايد بدانند كه معلولان هرگز نيازي به ترحم ندارند. همنوعان سالم بايد همواره بكوشند تا كمبود موجود در معلولان رابه صورت يك جريان طبيعي نشان دهند و كاري نكنند كه اين كمبود، زندگي معلول را از حالت طبيعي خارج كند و او را به فردي منزوي و جداي از جامعه تبديل سازد.

بايد اين حقيقت را بپذيريم كه اگر فرد معلول به درون جامعه برمي گردد و به فعاليت مي پردازد، حتما توانمندي دارد. پس نبايد با ترحم يا تمسخر، هياهوي زيباي بازگشت به زندگي را در او خاموش كنيم، بلكه بايد او را بپذيريم و تشويقش كنيم تا كارهايش را درست انجام دهد و با خواستن كار از آن ها، آنان را در ميان خود نگه داريم.